خانه / خلاصه کتاب / طلاق معنوی

طلاق معنوی

طلاق معنوی ، مبحثی است که در این مقاله به آن میپردازیم .
این مقاله خلاصه کتاب دبی فورد با عنوان طلاق معنوی است .
کتابی که به بسیاری از افراد که در مسیر طلاق قرار گرفته اند و یا آن را پشت سر گذاشته و دچار مسائل بعد از آن شده اند و حتی برای کسانی که در شروع انتخاب همسر هستند مفید بوده است.

و خب خیلی خوشحال هستم که این مطالب در مسیر اهداف من برای بهتر شدن زندگی افرادی که با مسئله طلاق مواجه میشوند قرار گرفت .
ابتدا از مقدمه ای که نیل دانلد والش نویسنده کتاب پر فروش گفتگو با خدا را برایتان مینویسم که بسیار مفید است.
والش نوشته است که در جهان هستی جدایی وجود ندارد.
که این خبر برای بعضی خبر خوب و برای بعضی خبر بد است .
اما چطور امکان دارد؟
او میگوید رابطه ما با دیگران همچنان با دیگر افراد ادامه دارد ، حتی اگر هرگز دوباره آن فرد را نبینیم، با او رابطه داریم و این ارتباط بر زندگی ما موثر است.
ازدواج مهمترین رابطه ای است که در زندگی بشر وجود دارد و انحلال زندگی زناشویی و طلاق ، ویران کننده ترین اتفاق زندگی بشر بعد از فوت همسر و فرزند است.
با این که زوجها به دادگاه میروند و روند حقوقی را برای صدور حکم طلاق طی میکنند ، اما نمی توان به وحدت دو جان خاتمه بخشید.
وقتی آنچه را به یکدیگر پیوسته از هم جدا میکنیم ، بخش جدا شده حاوی بخشی از آن بخش دیگر است که از آن جدا شده است.
این کتاب درباره کامل بودن و یکی بودن با کل است آن هم درست زمانی که فکر می کردیم جدا و شکسته شده ایم.

طلاق معنوی
طلاق معنوی

واقعیت این است که ما وقتی صدمه می بینیم ، نمی توانیم ببینیم و نمی توانیم آواز بخوانیم و نمی توانیم با رقص شادمانه زندگی پای کوبی کنیم.
با خواندن این کتاب می آموزیم که عشق هرگز از دست نمیرود و حیات رویاهای ما می تواند ادامه داشته باشد ، به شرط آنکه بیدار شویم.
دلیل آسیبهایی که بعد از طلاق باعث ناامیدی و سرخوردگی افراد میشود این است که تصور می کنند در طلاق شخصی را از دست داده اند.
اما حقیقت این است که این حال بد آنها برای از دست دادن شریک زندگی خود نیست بلکه آنچه تصور میکنند از دست داده اند ، نفس ، آنهاست.
چیزهایی که درمورد خود تصور میکرده اند ، از دست داده اند ، و هر جه که در باره خود تصور میکرده اند لگدمال شده است اینکه دوست داشتنی هستند،

اینکه محبوب هستند ، اینکه بودن با آنها زیباست و اینکه مسی هستند که هیج کس هرگز نمی خواهد آنها را ترک کند ،

اینکه انتخابشان خوب بوده و می توانند به قلبشان اعتماد کنند و عشق آنها چنان به حد اعلی نثار شده که همیشه پیروز میدان خواهند بود.
کتاب طلاق معنوی مانند نقشه راهی است که به افراد کمک میکند تا بعد از جدایی و طلاق دوباره در زندگی شاد باشند .
در ادامه وقتی پیشگفتار کتاب طلاق معنوی را خواندم بسیار خوشحال شدم چون جان وی.مک شین وکیل دادگستری ، در فراسوی مرزها با من هم مسیر است و دغدغه های من را دارد.
مک شین میگوید طلاق اساسا مشکل قانونی یا مشکل رابطه نیست ، طلاق در بنیادی ترین سطح خود مشکلی معنوی است.
راه حلهای قانونی و راههای بهبود رابطه مهم اند ، اما نیاز اساسی فرد طلاق گرفته نیازی معنوی است.
او موکلان خود را تشویق می کند تا برای مقابله با درد و رنج ناشی از طلاق و کشف این حوزهای رشد به درمان بپردازند.
و قابل توجه دوستان عزیز وکیلم که ، مک شین ، کلاسهای درمان را پیش شرط قبول وکالت آنها قرار میداده است.
در ادامه مک شین میگوید که ، دبی فورد به تلخی از تجربه طلاق خود و دلشکستگی اش مینویسد ، چیزی که بیش از هر چیز از آن می ترسید .
زیرا اثرات طلاق والدین خود را تجربه کرده بود.
اما دبی پس از فروپاشی اولیه توانست راهی بیابد تا رشد معنوی خود را به حد اعلا رسانده ،

وبا استفاده از طلاق خود به عنوان عاملی امدادگر به زندگی خارق العاده ای دست یابد.
دبی فورد با تعریف لحظه های از زندگی اش کتاب را شروع میکند .
اینکه بعد از مدتها سکوت ، او و همسرش شروع به گفتگو درباره مسائل زندگی خود میکنند و دبی متوجه خشم ، انزجار و نارضایتی همسرش میشود.
او فرزند طلاق است و تا 38 سالگی صبر کرده تا همسر مناسبی برای زندگی پیدا کند.
تا مسائل زندگی والدینش تکرار نشود.
اما او با ویرانی زندگی اش بعد از فقط یک سال روبرو شده است.
او سعی میکرد بفهمد کجای کار اشتباه بوده و این همه خشم و انزجار همسرش برای چیست؟!
در حالی که آرزوی قلبی او ازدواجی سعادتمند بوده است!
او تصمیم گرفت تا به جای کوبیدن خود از طلاق برای تمامیت و کمال خود استفاده کند.
شروع به شناخت خود و بررسی باورهایش همچنین قضاوتهایش را در زندگی کرد.
دبی در کتاب طلاق معنوی این طور مینوسد که زندگی فرصتهای بسیاری برای بیدار شدن در برابر ما قرار می دهد.
تیشتر اوقات این بیدار باش ها در اوج ناامیدی ما ظاهر میشود .
طلاق یکی از این ایام است .طی این بحران است که از فرصت کاوش در جهان درونمان برخوردار می شویم و روندی را آغاز میکنیم که ما را به خویشتن درونی امان –هم نور و هم ظلمت وجودمان- نزدیک تر میکند.
طلاق معنوی طلاقی است که از آن برای بهبود زندگی مان استفاده میکنیم و کاری میکنیم تا این تجربه به جای شکست به پیروزی بدل شود.
باید بدانید که گسست رابطه شما در خدمت هدفی بزرگ تر است .

فهم برخی از قوانین معنوی مثل قانون پذیرش ، قانون رها کردن ، قانون مسئولیت و انتخاب ، قانون هدایت الهی ، به شما کمک میکند تا این نکته را کشف کنید که دلیلی برای این درد و رنج شما وجود دارد و این قوانین شما را در جربان روند شفا هدایت میکند.
زخمهای عاطفی ما به طور ناخود آگاه بازتاب دردهای گذشته ما هستند و به عنوان راهنمایانی هستند که ما را به آن نقطه های درون خود که نیاز به شفا دارد میکشاند.
این زخمها سبب می شوند با کسانی که مسائل عاطفی شفا نیافته مشابه یا همسانی دارند هم ارتعاش شویم .
آنچه ما را به این افراد وصل میکند ، رابطه قدرتمندی به نام پیوندهای کارمیک (رشته های تقدیر)است.
نوعی حس سرنوشت در کار است: این پیوند ها کارمیک افرادی را به زندگی ما میکشاند که دقیقا خلق شده اند تا ما را به تجارب معنوی ای که برای کسب کمال نیاز داریم برسانند.
اما تا زمانی که آماده نباشیم بی هیچ هراسی به حقیقت وضعیت خود بنگریم ، نمی توانیم آن وضعیت را بپذیریم.
اغلب اوقات درد و رنج گذشته ما و هرسمان از آینده ما را در بند نگه میدارد .
بینش تیره و تار نمیگذارد در زمان حال به سر ببریم و سطوح عالی تر آگاهی در برابر مان گشوده شود.
اما پذیرش زمانی فرا میرسد که از انکار و داوری دست می کشیم و آماده میشویم تا زمان حاضر را دقیقا همان گونه که در این لحظه هست ببینیم.
انکار ساز و کار دفاعی نفس است که چشمان ما را کور میکند و گوشهایمان را میبندد تا نتوانیم زندگی را همان گونه که به راستی هست تجربه کنیم .
در گرما گرم جریان طلاق بیشتر ما با چشمان باز نگاه نمی کنیم و اوضاع را از میان واقعیتی تحریف شده می بینیم .
برای دستیابی به تصویر بزرگ تر باید نفس عمیقی بکشیم و زمانی را به این امر اختصاص دهیم که حقایق موقعیت کنونی مان را از ترسهای مربوط به وقایع آینده جدا کنیم.
قانون پذیرش در ما این تفکر درست را ایجاد میکند که همیشه درحال تکامل هستیم.
چه به آن آگاه باشیم چه نباشیم.
یکی از قوانین که دبی فورد به آن پرداخته است قانون رها کردن است که به ما می گوید وقتی از مخالفت دست برداریم و وضعتمان را آن طور که هست بپذیریم همه چیز شروع به تغییر میکند.
ما در برابر ترس از حرکت کردن مقاومت میکنیم ، حرکتی که ممکن است وضعیتی پیش روی ما بگذارد که نتوانیم از پس آن بربیاییم .
مقاومت ما ساز و کار محافظتی طبیعی است ، که مانند سپری برای محافظت در برابر دردها به تن میکنیم .
ما در دنیایی غیر واقعی زندگی میکنیم که در آن این سپر به نوعی مارا در برابر احساس شکست ، گناه ، اندوه و اضطراب فعلی حفظ میکند.
ولی درنهایت این مقاومت به جای آنکه از ما محافظت کند ،امکان شفای واقعی را از ما میگیرد.
مقاومت ما مانع دیدن آنچه وجود دارد و آنچه برای زندگی ما امکان دارد میشود.
مقاومت ما را در دام واقعیتی که به شدت می خواهیم آن را عوض کنیم می اندازد .
اما وقتی رها میکنیم میگوییم این چیزی است که زندگی الان به من داده است ، اگر چه من دوست دارم اوضاع جور دیگری باشد ، اجازه میدهیم ان طور که هست بماند.
رها کردن یک عمل شجاعانه است . و به ما امکان میدهد به واقعیات آن سوی دانسته هایمان دست پیدا کنیم.
ترس از ناشناخته ،ترس از محرومیت و ترس از آینده باعث دلبستگی ما می شود.
فکر میکنیم هرچه بیشتر به پولمان فرزندانمان ، رنجهایمان ویا عقایدمان محکم بچسبیم ، بهتر قادرهستیم دنیای خود را کنترل و مهار کنیم .
اما زمانی که آماده هستیم از شرایطمان فاصله بگیریم ، یک بار دیگر احساس آزادی را تجربه میکنیم.
عدم دلبستگی به معنی دست کشیدن از قصد تغییر نیست بلکه به این معنی است که حاصل کار را به قدرت الهی ، قدرتی بزرگتر از خود واگذار کنید.
در نتیجه این قدرت میتواند نقشه ای را که بهترین خیر و صلاح همگان را دربر دارد اجرا کند.
عدم دلبستگی یعنی زندگی کردن در لحظه و پذیرش پیش بینی ناپذیری آینده.
طلاق فرایندی از عمل رها کردن است . جهان هستی برای هدایت ماست و اگر به آن اجازه بدهیم از ما مراقبت میکند.
در غیر این حالت همیشه در ترس زندگی خواهیم کرد و به هر چیزی فکر میکنیم برای ما امنیت می آورد خواهیم چسبید.
وقتی از امنیت گذشته تان دور می شوید و آینده تان هنوز معلوم نیست، ممکن است تنهایی عمیق و احساس شکست را تجربه کنید و
برعکس وقتی از دنیای بیرون فاصله میگیرید ، اجازه میدهید خواسته ها و آرزوهایتان رها شوند.
قانون هدایت الهی نشان میدهد که خداوند آنچه را شما نمی توانید برای خود انجام دهید ، انجام میدهد.
وقتی تسلیم هدایت الهی میشوید سپرهای دفاعی که از آنها برای حمایت از خود در برابر همسر سابقتان استفاده میکردید بی استفاده میشود.
هرچند ممکن است این طور به نظر نرسد اما طلاق فرصتی است تا بیاساییم و روی خالق الهی خود حساب کنیم.
ایمان سبب می شود بدانیم چیزی فراتر از ما وجود دارد که ما را هدایت و از ما حمایت میکند.
طلاق ما را به پوسته کوچک و شکسته نفسمان باز میگرداند اما ما برای شفای تمام و کمال خود باید راه خود ره آغوش وجود الهی را باز یابیم.
ایمان یعنی اعتماد کامل .
چالشی که در برابر ماست این است که وقتی بیش از هر زمان احساس آسیب پذیری و عدم اطمینان میکنیم ، از ما خواسته میشود قلبمان را باز کنیم .
قوانین معنوی از ما میخواهد که بدانیم هدایت الهی همیشه در دسترس ماست ، حتی اگر کار دشواری به نظر بیاید مخصوصا اگر رنجیده و یا مورد خیانت واقع شده باشیم ، و تنها راهی است که می توانیم قلب خود را شفا ببخشیم .
وقتی ما آماده ایم کائنات پشتیبانی لازم را در اختیار مان قرار میدهد.
این پشتیبان میتواند کتاب ، درمانگر ، دوست یا فکری جدید باشد.
به محض اینکه ایمان خود را باز یافتیم دست الهی ما را به سوی آنچه نیاز داریم هدایت میکند.
بعد از ایمان میرسیم به قانون مسئولیت
قانون مسئولیت به ما میگوید که وقتی از خدا میخواهیم به زندگی ما بیاید و ما را راهنمایی کند آنگاه با کمک و پشتیبانی حامی الهی مان می توانیم قدم در راه کشف دنیای درونی مان بگذاریم.
وقتی از شریک زندگی تان جدا میشوید ممکن است وسوسه شوید روی رفتارهای اشتباه ویا کوتاهیهای او تمرکز کنید.
ولی تنها راه شفا یافتن نگاه عمیق به خودتان است و اینکه به جدایی به عنوان علت مشکل نگاه نکنید، بلکه آن را نشانه ای از تمام عواطف شفا نیافته تان ببینید.
قانون مسئولیت راهنمای شما به سمت آزادی عاطفی است.
این قانون به ما کمک میکند تا متوجه شویم که بهترین شریک را انتخاب کرده ایم تا بهترین بهترین درسها را به ما بدهد.
وقتی طلاق انجام میشود مقدار زیادی انرژی صرف میکنیم تا خودمان را از شریکمان متمایز کنیم و تصویر خودمان را حفظ کنیم .
اما اگر به دنبال پذیرش مسئولیت سهم خود در ماجرای غم انگیز طلاقمان باشیم باید وجوه تشابه خود و همسرمان را به رسمیت بشناسیم .
هرچند که همیشه قدرت این را نداریم رویدادهای زندگی مان را انتخاب کنیم اما قطعا میتوانیم تعبیر خود را از آنها انتخاب کنیم. تعابیری که چشم انداز جدیدی را برای ما ایجاد میکند .
در مرحله بعد از قانون بخشش استفاده میکنیم که ما را قادر میسازد قضاوتهای خود را رها کنیم و احساس شفقت کنیم.
اکنون میتوانیم زره سنگینی که برای حفاظت از خود در برابر دشمن فرضی به تن کرده بودید بیرون آورید
که آنچه جای آن را میگیرد عشق و قدردانی از این واقعیت است که چه خوشبخت هستید .
اکنون زمان آن است بهانه هایتان را کنار گذاشته و به روی خرد قلب گشوده شوید .

درباره‌ی shakib

همچنین ببینید

خشم

خشم چیست و از کجا می آید؟

همه ما کمابیش میدانیم خشم چیست ، چون خودمان آن را تجربه کرده ایم در …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *