خانه / اضطراب / آسیبهای طلاق بر کودک خانواده

آسیبهای طلاق بر کودک خانواده

در راهروی دادگاه خانواده نشسته ام.

یک کودک بر روی صندلی دیگری در راهرو در انتظار .. کودکی که برای بهتر شدن اوضاع زندگی پدر و مادرش پا به این دنیا گذاشته! و حالا منتظر است که بفهمد خانه اش کجاست؟

و گوشم پر از فریاد..
فریادهایی که لحظاتی بعد به سکوت تبدیل شد.. زن و شوهری که به دلیل اختلافات زیادی که داشته اند ،بعد از چندین مراجعه ،قاضی حکم طلاقشان را صادر کردو مهر خاموشی بر لبان آنها زد.

 

و چطور باید بدون حمایت پدر و یا مادر به زندگی اش ادامه بدهد…

این همه ما در خانواده و نزدیکانمان شاهد این قبیل اتفاقها هستیم ،از هر چهار ازدواج یکی منجر به طلاق می شود، با توجه به آمار سال 96 که رکورد تاریخیه طلاق شکسته شد ،احتمال اینکه هر کسی دچار این مسئله بشود هست.

خیلی وقتها حتی این طلاق که انقدر منفور است در عرف و شرع ،می تواند بهترین راه حل برای درست زندگی کردن باشد .

اما وقتی پای بچه در میان است باید توجه داشته باشید که آیا می توانید از رنج و آسیبی که به آنها زده می شود پیشگیری کنید؟

زیرا با این اتفاق امنیت روانی کودک از بین خواهد رفت. بعضی از این کودکان خود را موجوداتی اضافی ودانند که باعث زحمت والدین شده است و احساس گناه به دنبال آن می آید.

طلاق باعث حس بدبینی به پدر ومادر می شود که در نیتجه ممکن است در آینده نتواند به افراد دیگر هم اعتماد کند و گذشت وهمدلی را یاد نمیگیرد.

تاثیر طلاق بر کودک خانواده
تاثیر طلاق بر کودک

تأثیر طلاق بر فرزندان در سنین مختلف

بچه‌ ها پس از جدایی دچار ناراحتی و نگرانی‌ های گوناگون می‌ شوند.

در سال اول جدایی، احساس خشم، ترس، افسردگی و گناه زیادی در بچه‌ ها ظاهر می‌ شود که در سال دوّم رو به کاهش می‌ گذارد.

با وجود این، برای درک بیشتر این حالت‌ ها باید به مطالعه اثرات مختلف طلاق روی پسرها و دخترها در سنین مختلف، پرداخت.

– سال‌های پیش از دبستان (سه تا پنج سالگی)

واکنش بچه‌ها در سنین پیش از دبستان به صورت خشم و افسردگی نمایان می‌ گردد.

پسرها معمولاً ناآرام‌تر، خشن‌ تر و شیطان‌ تر می‌ شوند. در بعضی از موارد به اندازه سابق، شوقی به بازی با سایر کودکان نشان نمیدهند و اغلب ترجیح می‌دهند تنها باشند.

چنانچه در مهد کودک به سر میبرند، به جای همکاری به هنگام بازی دسته‌ جمعی، سعی می‌ کنند اخلال و بی‌ نظمی ایجاد کنند.

بعضی از دخترهای کمتر از هفت سال عصبی مزاج می‌ شوند، اما برخی دیگر «رفتار بزرگترها» را در پیش می‌گیرند.

این جور بچه‌ های «کمال‌ طلب» بیش از حد مراقب رفتار و پاکیزگی هستند و ضمناً سایر بچه‌ ها را مثل پدر و مادر یا معلم، سرزنش می‌ کنند یا پند و اندرز می‌ دهند.

بچه‌ های این سن و سال اغلب غمگین و افسرده به نظر می‌ رسند، زود به گریه می‌ افتند و زیاده‌ طلب می‌ شوند.
زمانی که بچه ها از اختلافات والدین سر در نمی آورند مشکل آغاز می شود. تأخیر های رشدی یا بازگشت به دوره های قبل در زمینه توالت رفتن، خوابیدن یا غذا خوردن می تواند در این شرایط مشاهده شود.

افسردگی نیز در این گروه سنی می تواند روی دهد. کابوسهای شبانه از دیگر مشکلات بچه ها در این گروه سنی است.
آسیب به اعتماد به نفس یا بروز رفتارهای پرخاشگرانه یا اضطرابی نیز ممکن است در بچه ها دیده شود. بچه ها در این سن نگران والدین خود هستند و دوست دارند از آنها مراقبت و آنها را برای خود حفظ کنند.

– سال‌های مدرسه

بچه‌ های شش تا هشت ساله اغلب پس از جدایی پدر و مادر دچار افسردگی شدید می‌ شوند.

واکنش پسرها معمولاً از دخترها شدیدتر است. پسرها زود به گریه می‌ افتند و سراغ پدر را می‌ گیرند.

هر چه سن این بچه‌ ها زیادتر می‌ شود، احساس غم و افسردگی جای خود را به خشم و خشونت می‌ دهد.

بچه‌های نُه تا دوازده ساله، خاصه پس از جدایی والدین، واکنشهای خشم‌ آلودی از خود نشان می‌ دهند.

برای مادرها به نظم درآوردن آنها کار آسانی نیست.

پسرها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمی‌ کنند، کارکرد آنها در مدرسه پایین می‌ آید و بعضی از پسران و دختران با معلمین خود درگیری‌ ها یی پیدا می‌ کنند.

به دلائل بسیاری جدایی پدر و مادر مسائل بیشتری برای پسرها در مقایسه با دخترها در این گروه سنی به وجود می‌ آورد.

– نوجوانان

نوجوانان، در مقایسه با خردسالان سازش بیشتری نسبت به مسئله طلاق نشان می‌ دهند.

شاید به این دلیل باشد که در این سن، نوجوانان استقلال بیشتری پیدا می‌ کنند و ارتباط نزدیکی با والدین ندارند، خود را به محبت و راهنمایی کمتری نیازمند می‌ بینند.

نوجوانان غالباً در چنین موقعیت‌ هایی خود را از پدر و مادر دور نگه می ‌دارند و می‌ کوشند زندگی و برنامه‌ های مستقل و جدیدی را دنبال کنند.

بسیاری از آنها در ابتدای جدایی احساس فریب‌ خوردگی می‌ کنند و برخی واکنش خشم‌ آلودی از خود نشان می‌ دهند و سعی می‌ کنند از محیط خانه دور باشند.

اما مسئله اساساً هنگامی پدید می‌ آید که جوانان دچار تعارضی برای وفاداری به مادر یا پدر می‌ شوند و تصور می‌ کنند بین آنها یکی را باید انتخاب کنند.

برنامه ریزی برای حضور در خانه هر کدام از والدین در این سن باید با مشورت نوجوانان باشد.

برخی از بچه ها ترجیح می دهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحت تر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند.

البته حواستان باشد برخی از بچه ها موضوع حضور در خانه هر کدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحت فشار قرار دادن والد دیگر می کنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواسته های خود هستند.

اگر بیش از یک فرزند در این سن داشته باشید ممکن است برای برنامه ریزیها دچار مشکل شوید. چرا که هر کدام از آنها اصرار دارند مطابق نظرشان عمل شود.

در این شرایط با گفت وگو مسئله را حل کنید تا رابطه شما وارد لجبازی نشود.

چگونه کنار آمدن با جدایی را برای کودکان طلاق آسان‌تر کنیم؟

حتی زمانی که اختلافات والدین کودک را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد و خانه جای شادی نیست نیز بچه‌ها ممکن است از جدایی والدین ناراضی باشند.

از دیدگاه یک کودک، دنیا در حال دو نیمه شدن است و شما به عنوان والدین او باید سعی کنید دیدگاهش را درک کنید.

در این شرایط کودک کمتر مجبور به مخفی کردن احساساتش خواهد بود و کمتر آسیب خواهد دید.

متخصصان معتقدند که طلاق والدین قرار نیست تا پایان عمر بر زندگی فرزندان سایه بیافکند یا آن‌ ها را از داشتن روابطی سالم در آینده باز دارد.

الیزابت اوزر، روانشناس کودک در این باره می‌گوید: «جدایی والدین اتفاق بزرگی در زندگی کودک است.

اما این مساله‌ای است که به مرور زمان و با ورود به بزرگسالی، کنار آمدن با آن برای کودک آسانتر خواهد شد.

وظیفه والدین کودکان طلاق این است که این تغییر و این مرحله از زندگی را برای کودک آسانتر کنند.»

یزولینا ریچی، روانشناس خانواده و نویسنده‌ ی کتاب «خانه‌ ی مامان، خانه‌ ی بابا»، می‌ گوید: زمانی که کودکان طلاق آزاد هستند که هر دوی  والدینشان را عاری احساس گناه و عدم وفاداری دوست بدارند و به هر دویشان بدون ترس از دست دادن دیگری دسترسی داشته باشند، می‌ توانند با پیامدهای طلاق آسانتر مواجه شده و بدون مشکل بزرگ شوند.

یا زندگی کردن کودک در یک خانه پر تشنج که افراد آن رابطه سرد و بیروحی با یکدیگر دارند آسیب کمتری به روح و روان او وارد میآورد؟

درصد از زوج‌ ها پس از طلاق با یکدیگر رفتاری تندتر دارند و مشاجرات و درگیریهای آنها با شدت بیشتر و اغلب در حضور فرزندان صورت میگیرد.

این روابط با گذشت مدت زمانی حدود 5 سال از تاریخ طلاق به یک کینه و دشمنی دیرینه بدل میشود و کودکان را وارد یک میدان جنگ میکند.

پس در واقع، راه حل در جدایی نیست، در تغییر شرایط است و بدون تردید این درگیری و مشاجره دو زوج نیست که باعث بر هم خوردن آرامش کودک میشود بلکه درگیری و اختلاف والدین کودک است که امنیت را در محیط خانه از بین میبرد و او را موجودی ضعیف و افسرده میکند و طلاق نیز باعث کاهش این مشاجرات نخواهد شد.

مگی گالاگر، میگوید: طلاق باعث تشدید درگیریهای والدین و مشاجرات آنها میشود و آسیب‌ های وارد شده به فرزندان را افزایش میدهد.

آنها تنها با پرخاشگری و خشونت موجب سبک شدن بار مشکلات خود میشوند، اما این سبک شدن باعث تشدید اختلالات روحی و روانی فرزندان میشود که شاهد این رفتارهای پر تشنج در محیط خانواده هستند.

یک طلاق خوب و مسالمت‌ آمیز از دوام یک ازدواج پر تنش بهتر است

زندگی فرزندان در خانواده‌هایی که پر از تنش و درگیری است اثرات بسیار مخربی بر فکر و روح آنها دارد،
پس جدایی والدین برای این دسته مفیدتر و بهتر است.

فرزندان خانواده‌ های پر تنش، مشکلات رفتاری بیشتری نسبت به فرزندان طلاق دارند،

بنابراین اگر والدین به جای تلاش برای تداوم یک رابطه پر از درگیری و مشاجره اقدام به جدایی کنند و پس از جدایی یک رابطه سالم و مسالمت‌آمیز با همسر سابق خود که پدر یا مادر فرزندشان است برقرار سازند، خواهند توانست به سلامت روان فرزندشان کمک کنند و باعث ارتقای شخصیت او شوند.

در بسیاری از موارد، طلاق باعث رها شدن زنان از تنش و افسردگی میشود. مادران سالمتر و شادابتر میتوانند فرزندانی آرامتر و فعالتر تربیت کنند و موجب تقویت اعتماد به نفس آنها شوند.

شادابتر شدن مادر و بازگشت وی به زندگی عادی باعث ایجاد انگیزه در فرزندان میشود و به آنها اطمینان میدهد که در هر مرحله از زندگی میتوان با مشکلات مبارزه کرد و سربلند بیرون آمد.

اغلب والدین پس از جدایی، مقاومت بیشتری در برابر مشکلات پیدا میکنند و فرزندان‌ شان را برای پذیرش شرایط سخت زندگی آماده میکنند.

اکثر فرزندان طلاق استقلال بیشتری دارند و در تصمیم‌ گیریهای خود با اقتدار بیشتری حرکت میکنند.

زیرا زمانی که یک زن خود را از زندگی پر تشنج رها میکند، از نظر ذهنی و روحی با مشکلات زیادی مواجه است که برای از میان بردن آنها احتیاج به استقلال فکری و اقتدار شخصیتی دارد و به تدریج به تقویت این نیروهای درونی میپردازد و برای اینکه فرزندانش در شرایط مشابه آسیب کمتری ببینند، سعی میکند این نیروها را در آنها ایجاد کند.

بنابراین فرزندان این مادران مقتدر و توانمند، گام‌ های محکم‌ تری در زندگی خود بر میدارند و موفقیت‌ هایی مشابه با دیگر افراد جامعه خواهند داشت.

پژوهش‌ ها نشان میدهد فرزندانی که پس از جدایی والدین بتوانند با هر دو والد خود ارتباط نزدیک داشته باشند و در هر دو محیط احساس امنیت و آرامش کنند کمترین آسیب را میبینند.

طبق آمارهای موجود، درصد شکست رفتاری در این قشر، کمتر از فرزندان والدینی است که پس از جدایی هنوز مشاجرات پی درپی دارند و نتوانسته‌ اند به آرامش لازم دست پیدا کنند.

همچنین نسبت مشکلات رفتاری در فرزندان خانواده‌ هایی که همیشه شاهد درگیری و مشاجره والدین هستند بیشتر از فرزندان طلاق است.

این در حالی است که مشکلات رفتاری در فرزندان خانواده‌هایی که یکی از والدین به‌ دلیل مشکلات اخلاقی و جرایم مختلف در زندان هستند یا به هر دلیلی منزل را ترک کرده‌اند، بسیار زیاد است.

 

اضطراب جدایی والدین
اضطراب جدایی والدین

 

اضطراب جدایی در کودکان 

1-در صورتی که وابستگی کودک به شما خیلی زیاد است، لحظه ای از شما جدا نمی شود و اصرار دارد نزد شما بخوابد و…، حتما به یک روان پزشک اطفال مراجعه کنید.

2– ترس و اضطراب او را درک کنید و بپذیرید اضطراب او واقعی است و او را به دلیل جمع گریزی و ارتباط برقرار نکردن با دیگران شماتت نکنید.

چنانچه به طور مستقیم روی رفتارهای فوق تمرکز کنید:«چرا به دیگران سلام نمی دی، چرا به من چسبیدی و منو ول نمی کنی، مثل بچه آدم سلام بده و…» اعتماد به نفس کودک را از او سلب می کنید و موجب تشدید رفتارهای فوق می شوید.

3- بدون اطلاع کودک و بهانه ریختن ترس او از جمع، او را یک دفعه رها نکنید و تنها نگذارید. قبل از این که بروید برنامه تان را به زبان ساده برایش توضیح دهید و به او بگویید که در این مدت چه کارهایی می تواند بکند.

پسر یا دختر کوچک شما باید در نبودتان احساس امنیت و آرامش کند و با مشکلی مواجه نخواهد شد.

یادتان باشد اگر بدون خبر کردن کودک، ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنها بگذارید، از این به بعد هیچ وقت به شما اطمینان نمی کند و دائما به شما می چسبد.

4- به طور قطع پسر یا دختر کوچک شما که همیشه به شما چسبیده بوده به این سادگی ها راضی نمی شود و به داد زدن یا اشک ریختن متوسل می شود.

در این شرایط دوباره برنامه تان را توضیح دهید و برای آرامش خودتان زیر لب تکرار کنید:«می دونم به خاطر این که خیلی دوستم داره و می خواد کنارش باشم اینجوری گریه می کنه ولی من چند دقیقه کنارش نیستم و بعد دوباره پیشش بر می گردم تا با هم باشیم.»

5- او را با بچه های دیگر که ارتباط بهتری در جمع دارند، مقایسه نکنید:«می بینی سارا چقدر قشنگ حرف می زنه، شعر می خونه و…»

6- زمانی که کودک شما با بچه های دیگر دوست می شود و بازی می کند، در میهمانی ها از شما جدا می شود و شب را به تنهایی در اتاق خودش می خوابد، او را تشویق و از او تعریف کنید.

تشویق شما می تواند کلامی باشد و هزینه ای برای شما در بر نداشته باشد: «آفرین، چقدر بلند سلام دادی، مامان بزرگش! دیشب سامان تنها روی تخت خودش خوابیده و…»

7- اگر کودک مرتب از شما آویزان است و روی پاهای شما می نشیند، به او بگویید که می تواند کنار شما بنشیند نه روی زانوهایتان و اگر این کار را بکند، زمان برگشتن از میهمانی او را به پارک می برید.

8- انتظار نداشته باشید کودک شما به طور ناگهانی و یک شبه تغییر کند. تلاش های کوچک او را ببینید و قدر بدانید.

9- کودکان پسر را تشویق کنید که ارتباط بهتری با پدر خود برقرار کنند. مسلم است برای پسربچه 5 ساله ای که مدام با مادر است ارتباط بیشتر با پدر باعث می شود بتواند تطابق و همانند سازی بهتری با جنسیت خود برقرار کند و برای ایفای نقش مردانه آماده شود.

10- شما نیز باید پس از اینکه مهارت های لازم را به کودک خود آموختید، اضطراب خود را کنترل کنید.

به عنوان مثال، ممکن است نگران تردد کودک خود از خیابان باشید ولی نمی توانید تا سن 20 سالگی او را از خیابان رد کنید! پس باید به او این مهارت را بیاموزید، با وی آن را تمرین کنید و آرام آرام فرصت بدهید خودش به تنهایی آن را تجربه کند.

11- بد ترین روش برای جدا کردن کودک از خود، باج دادن به او است.

اگر فرزندتان در مهمانی، اتوبوس، مترو یا حتی منزل به شما می چسبد سعی نکنید با دادن وعده اسباب بازی، شکلات و… او را از این کار باز دارید.

باج دادن باعث می شود کودک هر بار موقع بیرون رفتن یا جدا شدن از شما انتظار پاداش داشته باشد.

بازی های ساده ای مانند قایم موشک می تواند فرزند شما را به رفت و آمد های تان عادت دهد.

با قایم شدن پشت در یا پنهان کردن خودتان در کمد و انجام این قبیل بازی های پر جنب و جوش کودک اطمینان دوباره دیدن افرادی که دوست شان دارد را تجربه خواهد کرد.

البته اگر علائم جسمانی ناشی از اضطراب جدایی در دختر یا پسر کوچک شما شدید است، باید از یک مشاور کمک بگیرید.

بازیهای روانشناختی با کودک

حال بعد از بررسی روانشناختی طلاق بهتره بازیهای کاربردی هم یاد بگیرید تا در مواقع لزوم از آن استفاده کنید و همراه با فرزند خود به سمت موقعیتهای جدید زندگی بروید ،ما از شکستهای خود درس میگریم برای رسیدن به موفقیت و آرامش..

اولین بازی
نقشه تو چیه؟
وقتی در موقعیتی هستید که کودک شما مدام چرایی دارد برای اتفاقات پیش آمده ، از او بخواهید که یک نقشه بکشد و بگوید حالا در این موقعیت چه طوری به نقشه اش عمل کنید تا با وجود اتفاقهای ناراحت کننده خوشحال باشد،

مثلا کودک می گوید چرا بابا الان پیش ما نیست ؟ به او بگویید تو چه نقشه ای داری برای اینکه وقتی بابا را دیدی ؟ بستگی به خلاقیت شما دارد که چطور مسیر فکری کودک را به سمت بهتری هدایت کنید.

دومین بازی
صندلی
یک موقعیت ناراحت کننده برای فرزند شما پیش آمده ، در ابتدا روی دو صندلی روبروی فرزندتان بنشینید و در مورد افکار و احساس او و اینکه در چه موقعیتی آن اتفاق افتاده پرسش کنید .

بعد جای خود را با او عوض کنید گویی این اتفاق برای شما افتاده و او شنونده ماجرا است ، بعد از تعریف ماجرا از کمک بخواهید ،ببنید وقتی به عنوان فردی بیرون از این قضیه چه عکس العملی دارد

و در آخر سوالات کاربردی بپرسید برای کامل شدن پازل بازی .

مثالا پژمان نا خواسته با دوستانش دعوا کرده
مادر: چشمهاتو ببند و برام تعریف کن
چطور این اتفاق افتاد پسرم؟
پژمان: دوستام هولم دادن و افتادم
مادر: وقتی افتادی با خودت چه فکرهایی کردی؟
پژمان: اینکه هیچ کدوم از همکلاسی هام منو دوست ندارن شاید چون بابا ،با ما زندگی نمیکنه ..
مادر: و چه احساسی بهت دست داد پسرم؟
پژمان: بیکسی تنهایی بی عرضگی
بعد از جا به جایی
پژمان به این قضیه فکر کرد که شاید پای دوستش پیچ خورده و نا خواسته او را هول داده یا شاید بقیه بچه ها او را هول دادن که این اتفاق افتاده .

در این مرحله پژمان متوجه شد که دلیل افتادنش نبود پدر نیست و او یک پسر دوست داشتنی است که مادرش به او افتخار میکند .

با این طریق شما میتوانید هوشمندانه تر با فرزند خود ارتباط برقرار کنید و به درست اندیشیدن او در آینده پی ریزی کنید .

زیرا هر انسانی تحت سلطه هوشیاری خودش است . به این معنا که هر فردی در موقعیتهای مختلف افکار و احساسات ویژه خود را دارد و نباید او را قضاوت کرد.

سومین بازی

کتابهای خوب
بر اساس پژوهشهای انجام شده کتاب هایی مانند (خرس کوچولو تقصیر تو نیست) بر اضطراب جدایی و افسردگی در کودکانی که فرزند طلاق هستند موثر بوده است .

سخن پایانی
هر کسی از همسرش جدا شد از ابتدا به دنبال این ماجرا نبوده ..

در بین نزدیکان و دوستانمان هستند کسانی که شایستگی ها و نقاط مثبت بسیار دارند که به خاطر طلاق این شایستگی ها دیده نمی شود .

دیدگاه اغراق آمیز در جامعه ایرانی نسبت به طلاق ،زخمهای عمیقی به افراد طلاق گرفته و فرزندانشان زده و همچنان ادامه دارد ،باورهای غلطی که حتی در ذهن تعداد زیادی از افراد که مدعی دانایی هستند نهادینه شده و نیاز به بازنگری دارد.

زن مطلقه ،مرد طلاق گرفته و بچه های طلاق مثل بقیه افراد جامعه حق زندگی دارند ،حق شاد بودن و لذت بردن از لحظه های زندگی..

برای آگاهی از قوانین مربوط به نگهداری فرزندان مقاله حضانت را مطالعه کنید.

                                                                                                   نسرین شکیب انصاری

درباره‌ی shakib

همچنین ببینید

تعهدات در قرارداد نویسی

تعهدات طرفین قرارداد

در این مقاله میخواهیم در موردچند نکته مربوط به تعهدات ذکر شده در یک قرارداد …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *