نوشته های مشابه
می خواهیم بدانیم که به چه دلیل باید به آگاهی و خرد نسبت به قوانین و مقررات برسیم.
آگاهی یا توانایی دانا شدن و درک کردن رویدادها است.
به دنبال آگاهی هوشیاری نسبت به کارها و مراحل انجام آن و نتایج خواهد آمد.
اما چه چیز باعث ایجاد آگاهی می شود؟
ما چطور آگاه میشویم ؟ و بعد از آگاهی چه اتفاقی می افتد؟
عده ای از محققان معتقدند مغز انسان برای پردازش اطلاعات از محیط باید از قبل تجربه ای آگاهانه در مغز وجود داشته باشد.
آگاهی می تواند علم به خویش و پیرامون خود باشد. انسان موجودی هوشمند است که از وجود خودش و از سایر اشخاص و اشیاء آگاه میشود.
انسان وجودی متفکر است، که می تواند وقایع را در ذهن خود تحلیل کند و، احساس درد و رنج و شادی را در خود احساس کند .
پس ما می خواهیم با توجه به این قابلیتهای مغز و روح انسان ، مجموعه ای از اطلاعات حقوقی و روانشناسی را ارائه دهیم و اطلاعاتی را در اختیارش بگذاریم تا او با در اختیار داشتن این آگاهی در قسمتهای مختلف تصمیم گیری کند .
ما انسانها دائما در حال تصمیم گیری هستیم ،
تصمیم میگیریم برای چه ارگانی رزومه کاری بفرستیم و شروع به همکاری کنیم،
با چه اشخاص حقیقی یا حقوقی قرارداد کاری ببندیم ،
برای آسان شدن معاملات و قراردادها و یا تضمین از چک یا سفته استفاده کنیم،
تصمیم میگیریم با چه شخصی ازدواج کنیم و افرادی که به دلایلی به ازدواج خود با طلاق پایان میدهند.
همه افراد در دنیای پیچیده کنونی نیاز به آگاهی دارند و برای تمام مسیرهایی که می خواهند طی کنند قوانینی وجود دارد که باید آنها را رعایت کنند ، که به نفع طرفین خواهد بود زیرا قانون گذار سعی کرده است تا قوانین به نفع و مصلحت افراد تعیین و تصویب شود.
متاسفانه عموم افراد بعد از ایجاد مسئله به دنبال آگاهی و یافتن راه حل می روند.
ما می توانیم تصمیم گیرنده و محور اصلی زندگی خود باشیم
و همچنین می توانیم تسلیم خواستهای دیگران باشیم که احتمال اینکه خواستها و تصمیمات دیگران برخلاف مصلحت زندگی ما باشد و یا حتی باعث دردسرهای بسیاری برای ما در ادامه شود ، وجود دارد.
وقتی شروع به مطالعه مقالات حقوقی و روانشناسی که با هم مرتبط هستند ، میکنید ، قطعا تصمیم گرفته اید که خودتان تصمیم گیرنده رویدادهای زندگی خود باشید.
عده ای در تصمیم گیری دچار استرس و اضطراب میشوند که پیشنهاد میکنم کتاب الکترونیکی استرس و اضطراب را به صورت رایگان دانلود و مطالعه کنید.
اما افرادی هم هستند که درگذشته تجربه کاری اشتباه داشته اند .
مثلا فردی که قوانین مربوط به کارگر و کارفرما را نمی دانسته و با وجود ارائه خدمات عالی ، نه تنها بازخورد خوبی از سمت کارفرما نداشته ، حقوق و مزایا تعیین شده در قانون کار را هم دریافت نکرده،
یا فردی که از بدون آگاهی از قوانین چک و سفته ، برای ضمانت یا معامله از آنها استفاده کرده و حالا به دنبال راهی است برای برگشت مبالغ پرداخت شده …
همچنین کسانی که قوانین مهریه یا انواع طلاق را نمیدانسته اند
یا از اینکه به طریقهای مختلف می شود یک معامله را فسخ کرد مطلع نبوده اند ،
و نه تنها ضررهای مالی بسیاری را تحمل کرده اند بلکه از لحاظ روحی تحت فشار قرار گرفته اند و به جسم و جان آنها نیز آسیب رسیده است.
افراد موفق در مسائل مختلف چه حقوقی چه مسائل دیگر زندگی ، کسانی هستند که با آگاهی انتخاب میکنند .
ما مسئله را تشخیص میدهیم و سعی میکنیم اصل موضوع و موارد مرتبط با آن را از دیدگاه علم روانشناسی و حقوق بررسی کنیم و تا افراد هم به قوانین و اصطلاحات مرتبط با آنها اگاه شوند و هم دلیل یا تبعات آن مسئله در روانشناسی را بدانند تا تصمیم گیری برای آنها آسانتر شود.
زیرا در نهایت مسئولیت هر مسئله ای برعهده خود فرد است ، زیرا تصمیم گرفته تا آگاهانه تصمیم بگیرد و یا ناآگاهانه تبعات آن را بپذیرد.
تبعات تصمیمهای ما انسانها همیشه مثبت نیست ، باید توجه داشت که آیا این نحوه عملکرد به پیشرفتن در مسیر اهداف ما موثر است یا خیر؟
اینکه با ساده لوحی به دیگر افراد اعتماد کنیم هم قسمتی از تصمیمات ما است و این وقتی است که با وجود منابعی برای آگاهی ، مسئولیتها را برعهده دیگران انداخته و فقط انتظار پیشرفت داشته باشیم ،
در این موقعیت باید توجه داشت که هر فردی در جهت ارزشها و باورهای خودش تصمیم میگیرد ،
و هر انسانی ارزشها و باورهای منحصر به فرد خود دارد در هر مسئله ای ،
پس دو راه داریم اینکه مقتدرانه به دنبال کسب آگاهی باشیم یا تسلیم تصمیم دیگران باشیم که معلوم نیست آیا به سود ما باشد و یا زیان ،
فقط یک موضوع وجود دارد اینکه ما میتوانید خودتان آگاه شوید یا از یک فرد آگاه تقاضای کمک کنید که با توافق موادی را که سود و مصلحت شما است انتخاب کند تا شما متضرر نشوید.
پیامد تصمیم گیری های آگاهانه یا ناآگاهانه در هزینه ها ، نیروی صرف شده ، صرف زمان خواهد بود.
مثلا وقتی طبق اصول و قوانین با شخص حقیقی یا حقوقی و شرکتها قراردادی مینویسم و تضمیناتی رد و بدل میشود بین طرفین یا تعهدهایی را بر هریک از آنها برعهده میگیرند ،
با دانستن قوانین دیگر قراردادی را امضاء نمیکنند که به ضرر خودشان است یا تضمینی را قبول نمیکنند که قابل پرداخت نباشد و یا با صرف زمان هزینه و تحمل فشارهای عصبی بتوان به حق خود برسد.
مسئله دیگر اینکه با شناخت نسبی از خصوصیات افراد میتوانیم تصیمیم بگیریم آیا میخواهیم مثلا فردی که دچار سوء ظن است ازدواج کنیم یا خیر ؟
و اگر تصمیم به ازدواج با افراد دچار اختلالات عصبی گرفتیم چه تبعاتی دارد و درنهایت احتمال جدایی و طلاق وجود خواهد داشت ، در این مرحله چه قوانینی میتواند به ما کمک کند .
اوریسون سوئت ماردن ،نویسنده کتابهای خود یاری ، ازجمله کتاب موفقیت گفته است : خرد همان دانشی است که به بخشی از وجود شخص تبدیل شده است .
افراد معمولا دوست ندارند بگویند که در مورد چیزی اطلاع ندارند یا اینکه اطلاعاتشان اشتباه است.
هیچ فردی همه چیز را نمیداند و این واضح است که ما دائما نیاز به آگاهی در موارد مختلف داریم
و یا باید دانسته هایمان را به روز کنیم همان طور که میدانیم در قوانین مختلف احتمال تغییر برای بهتر شدن روند دادرسی وجود دارد و نیاز به بروز رسانی اطلاعات است.
دانسته های ما صرفا حقایقی است که قابل ارجاع هستند تا اینکه توسط تجربه یا ارتقاء آگاهی یمان به سطحی بالاتر برود و تبدیل به خرد شوند.
تمام تلاش ما در ایجاد محصولات و مقالات حقوقی و بررسی آنها در علم روانشناسی برای آگاهی و بالاتر رفتن کیفیت زندگی افراد است .
بسیار شنیده ایم پیشگیری بهتر از درمان است ، این جمله فقط مربوط به علم پزشکی و بیماری نیست ، اینکه ما آگاهانه به مسائل حقوقی و روحی خود بپردازیم هم پیشگیری از درگیر شدن در مسیرهای حقوقی کرده ایم وهم صرفه جویی وقت و هزینه های بسیار و از همه مهمتر جلوگیری از فشارهای روحی که تبعات جسمی نیز به همراه خواهد داشت ، داشته ایم.
کلام آخر از استیون جی گولد: انسان خردمند شاخه کوچکی بر درخت زندگی است.
امیدوارم شاخه سبز درخت زندگی باشید.
پیشنهاد میکنم برای شروع مقاله حقوقی اهلیت 1را و در مباحث روانشناسی خشم چیست و از کجا می آید؟را مطالعه کنید.
