خانه / حقوقی / وکالت بلاعزل

وکالت بلاعزل

وکالت بلا عزل
وکالت بلا عزل

پیر زن با عبایی که نشون میداد عرب زبانه یا احتمالا مثل ما از ایل کُرد ولی عرب زبانه، با یک عصا کشان کشان خودش رو رساند به صندلی،
با وجود چروکهای صورتش هنوز زیبابود…
کارم که تمام شد، کارمند بانک بهم گفت صبر کن !
فرمهای این خانم رو پر کن سواد نداره..
فکر میکنم کارمندان بانک باید معتمد باشن اما ظاهرا اجازه انجام اینکار رو نداشتن!! اگر مادربزرگ خودم بود چی! بعد از اعتراض شروع به نوشتن مشخصات مادر بزرگ کردم…
کلی ذوق کرده بود که مثل یک نوه بلبل زبون حواسم بهش بود
خلاصه بعد از انجام کارها،متوجه شدم، دختر و دامادش،خونه اورا که با وکالت بلاعزلی که ندانسته به علت بی سوادی به دخترش داده بود، صاحب شدن
قلب فرزندان چطور سیاه میشه که با پدر یا مادرشون این طور رفتار میکنند.
به نظر شما آگاه بودن نسبت به حقوق قانونی به ما کمک نمیکنه که از تعداد زیادی مسئله حقوقی جلوگیری بشه؟در این مقاله میخواهیم بدانیم وکالت بلاعزل چیست؟پس بهتره کمی جدی تر و دقیق به این موضوع بپردازیم.

وکالت_بلاعزل سندی است محضری و رسمی که از طریق دفترخانه اسناد رسمی توسط موکل به وکیل داده میشود وکالت_بلاعزل عقدی جایز است یعنی عقدی که با مرگ هر یک از طرفین یا استعفای وکیل یا عزل وکیل توسط موکل و یا با جنون وکیل و یا موکل پایان می یابد . که در کار مشخصی که خلاف مفهوم ماده 10 قانون مدنی نباشد اختیارات وسیع و تمام و کمال را تا اجرای موضوعیت وکالت داشته باشدو انجام دهد ، عزل آن توسط موکل جایز نبوده لکن قانونگذار میگوید اگر فرضاً دلائل و مدارک و شواهدی کامل دلالت بر عدول از وکالتنامه وجود داشته باشد باید به دادگاه مراجعه و پس از اثبات حق ، رأی به ابطال وکالتنامه داده شود

انواع وکالت بلاعزل

دو نوع وکالت وجود دارد یکی وکالت در امور خاص و تعیین شده و دیگری وکالت جامع . در وکالت اولیه یعنی انجام کار یا امری خاص دقیقاً حدود و ثغور اختیارات تعیین شده است. لکن در وکالت جامع از نوع بلاعزل وکیل میتواند در کلیه امور زندگی موکل خود وارد عمل و استیفای حق و پیگیری نماید و در این نوع وکالتنامه ها تا مادام که موکل زنده است. وکالت بقوت خود باقی است و در صورت فوت وکالتنامه اعتباری نخواهد داشت.
قانونگذار در ماده 679 قانون مدنی به موضوع وکالت بلاعزل اینگونه اشاره کرده است که موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل در ضمن یک عقد لازم شرط شده باشد. در این حالت موکل دیگر حق عزل وکیل و فسخ وکالت را ندارد.
عقد لازم عقدی است که نتوان آن را فسخ کرد. بدیهی است بلاعزل بودن وکالت و اسقاط حق عزل یا استعفاء ، ماهیت آن را تغییر نمی دهد و آن را به عقدی لازم تبدیل نخواهد کرد. صرفا موکل حق عزل وکیل را در مدت محدود یا نامحدود از خود ساقط نموده یا حق استعفای وکیل سلب شده است .
توجه داشته باشید که وکالت بلاعزل، صرفا به منزله نمایندگی از طرف موکل به وکیل، در انجام مورد وکالت بوده و به منزله انتقال مورد وکالت نیست.
هیچ کس نمی تواند با وکالت بلاعزل، ادعای مالکیت کند، مگر اینکه طبق عقودی مثل بیع یا صلح یا هبه به او منتقل شده باشد .

وکالت بلاعزل، با انجام مورد وکالت، دو مقوله مجزا و جداگانه است و انجام مورد وکالت در وکالت بلاعزل، توسط خود موکل، منع قانونی ندارد و موکل می تواند همان کاری را که به دیگری وکالت داده خودش آن را انجام دهد و در این صورت عقد وکالت منفسخ می شود .

وکالت بلاعزل، محاسن زیادی دارد، اما در برخی موارد ممکن است دارای پیامد ها و مشکلاتی باشد مثل داستان مادر بزرگی که در ابتدا خواندید و با امضای یک وکالت نامه رسمی بلاعزل ناخواسته افراد، تمام دارایی و اموال خود را از دست بدهند.
افراد باید دقت لازم را در دادن وکالت بلاعزل به فرد یا افراد داشته باشند، چرا که بعضی از افراد از طریق همین وکالت اقدام به کلاهبرداری می کنند .
افراد باید این موضوع را نیز در نظر داشته باشند که وکالت بلاعزل در امور جزیی داده شود و نه کلی وبرای کلیه اموال .
همچنین در وکالت بلاعزل مورد وکالت توسط طرفین با دقت مطالعه و ملاحظه شود. در ضمن همان موردی که طرفین مدنظر دارند باید به طور دقیق در وکالت نامه نوشته شده باشد.
والبته از وظایف تنظیم کنندگان این وکالت نامه و تمامی آنچه در دفاتر اسناد رسمی ثبت میشود ، این است که تمام متن مورد نظر را برای طرفین به ویژه برای افراد کم سواد شرح دهند تا آنها با آگاهی از نکات ذکر شده در متن قرارداد آن را امضا کنند .
تعیین مدت در عقد وکالت موجب منتفی شدن عقد به محض اتمام مدت
اگر وکالت در ضمن عقد لازم باشد، موکل به ناچار مجبور به اقامه دعوی از طریق مراجع قضایی خواهد بود که این رای در صورت صدور به نفع وی اعلامی بوده و طبق ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی، نیازی به صدور اجراییه ندارد و وظیفه دفترخانه در این حالت قید مراتب در ملاحظات سند طبق اعلام دادگاه خواهد بود.
عدم تحقق فسخ در وکالت بلاعزل وقتی است که شرط به صورت نتیجه قرار داده شود (منظور از شرط نتیجه این است که نتیجه یک عمل حقوقی در ضمن عقد شرط شود نه خود عمل حقوقی. یعنی عمل حقوقی در ضمن عقد شرط نمی‌شود بلکه نتیجه عمل حقوقی شرط می‌شود)
و اگر شرط ضمن عقد به صورت شرط فعل باشد مانند اینکه شرط شود که موکل وکیل را عزل نکند، در این صورت به عزل از طرف موکل، وکیل عزل شده اما مشرط له (وکیل یا شخص ثالث ) می تواند از نظر تخلف شرط، عقد لازم را فسخ کند .
اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را از خود سلب و ساقط کرد) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست و اگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده و ماده 10 قانون مدنی این شرط را نیز لازم الوفا می دانند اما این نظر در مراجع قضایی، رسمی و فقهی پذیرفته نشده است. لذا عزل وکیل از سوی موکل بدون مراجعه به مراجع قضایی امکان پذیر است و در صورت اعتراض وکیل، وی باید به مراجع قضایی مراجعه و ثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .
اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت، موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت. همچنین اگر برای عقد وکالت مدت معین شده باشد به محض تمام شدن مدت مقرر، عقد وکالت خود به خود منتفی می شود. در خصوص شرط عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکالت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد:
عده ای این شروط را به استناد ماده 959 قانون دنی نافذ نمی دانند اما بعضی دیگر استدلال می کنند که چون این شرط، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است، شامل حکم ماده فوق نمی شود و طرفین بر اساس اراده آزاد و ماده 10 قانون مدنی می توانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد کنند و به طور کلی به عقیده این عده، در مورد هر حقی که قابل انتقال یا اسقاط باشد می توان حق تمتع یا اجرای آن را از خود سلب کرد.
به این موضوع نیز باید تاکید کرد که راحت ترین طریقه نفی وکالت بلاعزل، استفاده از ماده 683 قانون مدنی است و در صورت اعتراض وکیل ، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضایی به عهده وکیل خواهد بود.
ماده 683 قانون مدنی :هرکاه متعلق وکالت از بین برود ( یا مهلت وکالت منقضی شود ویا ) موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا بطور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد به جا آورد مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد (یا هبه یا وقف ) کند وکالت منفسخ می شود.

 

 

وکالت بلا عزل
وکالت بلا عزل

وکالت بلاعزل در فروش ملک
تصور افراد این است که با اخذ وکالت بلاعزل در فروش، مالک ملک شده‌اند!
در حالی وکالت در فروش صرفا اعطای نمایندگی از طرف موکل به وکیل است و هیچ حق مالکیتی برای او ایجاد نمی‌شود.
راه حل مناسب برای حل این مسئله آن است که اگر تنظیم سند رسمی به هر دلیلی برای طرفین مقدور نیست و می‌خواهند معامله وکالتی انجام دهند، در کنار وکالت بلاعزل در فروش، یک مبایعه‌نامه نیز تنظیم کنند، زیرا که با وجود این مبایعه‌نامه، حق مالکیت برای خریدار ایجاد می‌شود و در صورتی که وکالت‌نامه به هر دلیلی منفسخ شود، حق مالکیت فرد از بین نخواهد رفت و او این امکان را خواهد داشت که تنظیم سند رسمی به نام خود را تقاضا کند .
نکته دیگر در این موضوع اینکه اگر وکالتی بلاعزل به کسی داده شود و وکیل نسبت به فروش املاک و مستغلات موکل خود اقدام و وجوه دریافتی از معامله را در متن وکالتنامه بلاتکلیف بگذارد. در این راستا چنانچه قصد بر پرداخت ثمن معامله از راه فروش باشد صراحت ماده 338 قانون مدنی که میگوید تملیک عین باید به عوض معلوم باشد میتواند موکل حق خود را استیفاء کند.
اختلاف بین فروشنده و خریدار

یکی دیگر از مشکلات ناشی از فروش وکالتی زمانی است که بین فروشنده و خریدار بعد از تنظیم وکالت بلاعزل در فروش، اختلاف ایجاد می شود و بعد از اعمال وکالت توسط وکیل، فروشنده هرگونه معامله بین خود و وکیل را منکر و مدعی دریافت مبلغ معامله‌در قبال فروش یا در اصطلاح حقوقی ثمن معامله از طرف وکیل ‌می شود. بر اساس مواد قانون مدنی، از آن‌جایی که وکیل به نمایندگی از فروشنده اقدام به فروش مال می‌کند، در صورتی که حق دریافت ثمن را داشته باشد، باید بعد از دریافت، آن را به موکل تحویل بدهد.
به همین سبب در این‌جا نیز فروشنده می‌تواند از وکالت بلاعزلی که به خریدار داده است، سوءاستفاده کرده و ثمن را از وی مطالبه و برای وی مشکل ایجاد کند. البته این مشکل نیز با انعقاد یک مبایعه‌نامه عادی قابل حل است و فروشنده ثمن خود را به موجب مبایعه‌نامه عادی دریافت خواهد کرد و در مورد معاملات بعدی خریدار حقی نخواهد داشت .

توقیف مال بعد از فروش وکالتی

یکی دیگر از خطراتی که خریدار وکالتی را تهدید می‌کند، امکان توقیف مال بعد از خرید وکالتی توسط طلبکاران فروشنده است. چرا که مال موردنظر هنوز به طور رسمی به نام فروشنده است و لذا در قبال دیون او قابل توقیف است. برای پیشگیری از چنین مسئله ای ، خریدار باید بتواند اثبات کند که قبل از توقیف مال توسط طلبکاران، این مال به وی منتقل شده است .با اثبات این امر، وی می‌تواند رفع توقیف مال را بخواهد.
اما این امر نیز مشروط به طرح دعوی در دادگاه و اثبات مقدم بودن معامله است و برای مدتی مال را از دسترس خریدار خارج می‌کند و به وی ضرر وارد می‌شود.
به هر صورت نمی‌توان وکالت بلاعزل در فروش را یک جایگزین دائمی مناسب برای انتقال رسمی اموال پیشنهاد کرد.
به دلیل اینکه مشکلات ناشی از آن فراوان است و حتی با تنظیم مبایعه‌نامه عادی نیز به دلیل عدم استعلام وضعیت سند ملک، مشکلات فراوانی ایجاد می‌شود.
به عنوان مثال، ممکن است سند ملک به عنوان وثیقه در رهن بانک باشد یا از طرف مراجع رسمی به دلیل بدهی مالک، توقیف باشد و فروشنده این موارد را از خریدار پنهان کرده و خریدار ناآگاه، بعد از خرید وکالتی ملک متوجه شود فریب خورده است و متضرر شود.
بنابراین در صورتی که به هر دلیلی مجبور به خرید وکالتی ملکی شدید، حتما از آزاد بودن سند آن اطمینان پیدا کنید و در اولین فرصت ممکن نسبت به انتقال سند رسمی ملک اقدام کنید.

 

وکالت بلاعزل در طلاق

وکالت بلاعزل در طلاق معمولاً توسط یکی از زوجین به دیگری از طریق دفاتر اسناد رسمی داده میشود که راجع به طلاق خلعی ، رجعی، بائن، مبالات، حق حضانت اطفال، راجع به مهریه، نفقه، اجرت المثل و هر نوع مورد دیگری دارند یکی از طرفین بدون نیاز به حضور دیگری مبادرت به طلاق از طریق محاکم نماید و اینگونه وکالتنامه های بلاعزل قابلیت اجرائی در تمام مراحل را دارند.

وکالت بلاعزل
وکالت بلاعزل

اما وکالت در طلاق زوجه که به وکالت حق طلاق زن در جامعه شهرت پیدا کرده است به این صورت است که زوج در ضمن عقد به عنوان شرط نتیجه که قبلا توضیح داده شد ، به زوجه وکالت تام و بلاعزل طلاق می دهد و گرفتن حق طلاق بعد از ازدواج اینگونه است که زوجین یا زوج فقط به دفتر اسناد رسمی (نه دفتر ازدواج و طلاق) مراجعه می کند و به زوجه و یا به هر شخص دیگری که تمایل داشته باشد حق طلاق محضری و به تعبیر درست حقوقی وکالت در طلاق می دهد. در این جا یک نمونه دادخواست طلاق آورده شده و حدود اختیارات مندرج در وکالتنامه مثل این که طلاق به شرط بذل کل یا بخشی از مهریه باشد و یا این که وکالت بلا عزل باشد و یا قابل عزل باشد، همه بستگی به اراده زوج دارد.
خوب است که بدانید وکالت مذکور می تواند مشروط باشد . مثلا مشروط به وقوع امری گردد مثلا اگر مرد همسر دوم چه به صورت دائم یا موقت اختیار کند زن وکیل در طلاق از جانب زوج باشد. همچنین وکالت می تواند به صورت مطلق هم باشد یعنی این که زن حتی بدون دلیل و به صرف تمایل به طلاق بتواند از وکالت خود استفاده کند و بدون حضور شوهر طلاق بگیرد.

وکالت بلاعزل در حضانت فرزند

اگرچه وکالت بلاعزل راجع به فرزندان از طرف یکی از زوجین به دیگری داده میشود . اما طبق ماده 10 قانون مدنی اگر قراردادهای خصوصی مغایر با قانون نباشند نافذ هستند ، به این معنی که قانونگذار میگوید دختر تا 9 سال قمری به بلوغ شرعی میرسد و حق انتخاب را با یکی از ابوین میتواند داشته باشد و پسر همین امتیازات را در سن 15 سال قمری دارد و در اینجاست که اگر تضادی بین وکالتنامه و حق انتخاب به وجود آید مرجع رسیدگی دادگاه خواهد بود .برای مطالعه بیشتردرمورد حضانت فرزند به مقاله حضانت مراجعه کنید.

در آخراین مطلب خواسته من از شما این است که آنچه از این مطلب آموختید به دیگران بیاموزید تا آرامش بیشتری بر روی زمین برقرار شود.

پیروز باشید.

درباره‌ی shakib

همچنین ببینید

اصل آزادی قراردادها

اصل آزادی قراردادها

یکی ازاصول حاکم بر قراردادهای خصوصی بین اشخاص ، اصل حاکمیت اراده یا همان اصل …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *