خانه / حقوقی / اقسام طلاق

اقسام طلاق

انواع طلاق
اقسام طلاق

قبل از دانستن اقسام طلاق به نکته را یادآوری کنم که عقد نکاح که در عرف آن را ازدواج می نامند ، یکی از مهمترین و مقدس ترین پیمان هایی است که مبنای زندگی مشترک زن و مرد قرار میگیرد و موجب تشکیل خانواده می شود.

در طول زندگی زناشویی ، دوستی ، مشارکت ، گذشت ، چشم پوشی و جبران از اهمیت بالایی برخوردار است که باعث آرامش خانواده به خصوص همسران را به همراه دارد ،

 که هدف قانونگذار نیز همواره سعی در ایجاد و استمرار چنین ارتباطی در زندگی مشترک زوجین می باشد .

بنابر این فرو پاشیدن نظام خانواده نمی تواند به آسانی مورد پذیرش قرار گیرد.

به این ترتیب می توان خانواده را یک موجود زنده در نظر گرفت ، اما در شرایطی که برای حیات و زنده ماندن آن به نتیجه ای نرسید ، چاره ای جز رهایی صحیح از آن نیست.

در اینجاست که مساله طلاق ، چگونگی وقوع آن و حدود اختیارات هریک از زوجین مطرح میشود.

در دین اسلام که دین رسمی در ایران است و در قانون مدنی اختیار اولیه طلاق برای مردان در نظر گرفته شده است و مرد هر وقت که بخواهد می تواند اقدام به طلاق همسر خود کند.

مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در قانون و با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.

مرد می تواند با رعایت تشریفات و مراجعه به دادگاه و بدون موافقت زن و ارائه دلیل موجه تصمیم به طلاق بگیرد و از این لحاظ آزاد و مختار است و چنین تصمیمی آثار حقوقی به دنبال دارد .

طلاق در اصطلاح اهل لغت

طلاق در لغت به معنای گشودن و رها کردن است. همچنین به معنای رهایی ، ترک کردن وا گذاشتن و… است
طلاق در فارسی به معنای بیزاری و جدایی کامل است.

طلاق در اصطلاح شرع

طلاق در شرع به معنای از بین رفتن قید ازدواج با بیان لفظ مخصوص آن است یا با اشاره و نوشته ای که جایگزین آن باشد.

طلاق در اصطلاح حقوقدانان

بعضی از استادان حقوق فرانسه طلاق را اینگونه معنا کرده اند که قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه در زمان حیات زوجین به درخواست یکی ازآن زوجین یا هردوی آنها.

طلاق در حقوق ایران عبارت است از انحلال نکاح دائم ، با تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده قانونی او طلاق یک ایقاعی است که تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه زنی ار که به طور دائم در قید زناشویی او است رها می سازد.

 

طبق آنچه شهید اول در کتاب لمعه دمشقیه آورده است طلاق دارای چهار رکن است که عبارت است از صیغه طلاق ، مرد طلاق دهنده ، زن طلاق داده شده و گواه گرفتن به هنگام اجرای صیغه طلاق.

همچنین لفظ باید با صراحت کامل مبنی بر طلاق باشد نه به صورت کنایه و اشاره هرچند که همراه با قصد طلاق باشد.

و مخیر ساختن زن ، توسط شوهر میان طلاق و بقاء بر زوجیت ، اگر چه به قصد طلاق باشد کافی نیست حتی اگر زن بلافاصله طلاق را برگزیند .

و طلاق نمی تواند معلق بر یک شرط یا صفتی باشد مثلا گفته شود اگر فلان اتفاق افتاد طلاق اجراء شده محسوب می شود و بر عکس زیرا شرط چیزی است که وقوع و عدم وقوع آن هر دو ممکن است و اما صفت چیزی است که عادتا اطمینان به ایجاد آن داریم.

اگر هنگام اجرای صیغه طلاق ، طلاق را به از یک مرتبه تفسیر کنند و مثلا مرد بگوید تو را سه طلاقه کردم ، تفسیر او لغو و بی اثر است زیرا این کار مانند آن است که یک سیب خورده باشی و بگویی سه سیب خوردم.

"<yoastmark

اقسام طلاق از نظر فقهی :

1-طلاق حرام : طلاق که زنی که حائض است مگر در صورت وجود مصحح یعنی عدم دخول یا بارداری یا غایب بودن شوهر و همچنین طلاق زن نفسا و طلاق زن در ایام طهر مواقعه و نیز 3بار طلاق دادن بدون آنکه در میان آنها رجوعی باشد.

این موارد همگی باطلا هستند جز در مورد 3بار طلاق دادن در یک مجلس که فقط یکی از آنها پذیرفته میشود.

2- طلاق مکروه: در جایی است که اخلاق زن و شوهر باهم سازگار و متناسب است.

3- طلاق واجب : که در اصطلاح به آن طلاق ایلاء کننده می گویند به این صورت است که مرد سوگند می خورد که با زنش رابطه زناشویی نداشته باشد ، که به آن مرد 4 ماه فرصت داده میشود اگر از سوگندی که خورده است برنگردد واجب می شود که زنش را طلاق دهد.

همچنین طلاق ظهار که در این نوع مرد به زن می گوید پشت تو مثل پشت مادر من است یا به زبان امروزی بگوید تو مثل خواهر یا مادر من هستی که به او 3 ماه فرصت داده می شود اگر از حرفی که زده بر نگردد و کفاره ندهد طلاق دادن زن بر او واجب می شود و او مجبور است به این کار.

4- طلاق سنت: که درست مقابل حرام است و آن در جایی است که میان زن و شوهر اختلاف و ناسازگاری باشد و امیدی به رفع کشمکش های بین آنها وجود ندارد و این نوع طلاق شرعا جایز است.

در علم حقوق طلاق به دو گروه تقسیم شده است به اعتبار آثار آن یکی بائن و دیگری رجعی که این دو در فقه در گروه طلاقهای سنی قرار دارند که البته طلاق سنی را به سه قسمت تقسیم کرده است.
1.طلاق رجعی 2.طلاق بائن 3.طلاق عدی

طلاق رجعی :

طلاق رجعی طلاقی است که در زمان عده زن ، می توان از طلاق رجوع کرد به این ترتیب که در اثر این طلاق پیوند زناشویی به طور کامل از بین نمی رود ،

و پس از انحلال نکاح ، زن و مرد تا زمانی که عده سپری نشده است از هم بیگانه نیستند و می توانند نکاح سابق خود را دوباره ادامه دهند.

رجعی بودن طلاق حالت طبیعی و عادی از جدایی است.

برای اینکه طلاق رجعی به شمار آید باید دو ویژگی را دارا باشد:

اول : بعد از طلاق زن باید عده نگه دارد و نتواند بلافاصله با مرد دیگری ازدواج کند.

دوم: در زمان عده بتوان از طلاق رجوع کرد. بدن آنکه نیازی به نکاح دیگری یعنی محلل باشد و زناشویی را طبق روال گذشته ادامه دهند و آثار طلاق را نسبت به آینده از بین ببرد.

براساس ماده 1148 قانون مدنی : در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است.
به این ترتیب رجوع در گروه ایقاعات است (عمل حقوقی که فقط با اراده یک نفر انجام میشود) و فقط به اراده شوهر انجام میشود.

ولی تبصره ماده 8 قانون حمایت خانواده در سال 1355 در این باره قاعده دیگری را ایجاد کرده است که بر طبق آن : طلاقی که به موجب این قانون و بر اساس گواهی عدم امکان سازش صادر می شود در صورت توافق کتبی طرفین در زمان عده قابل رجوع می باشد.

طلاق بائن

به طلاقی گفته می شود که در آن شوهر نمی تواند رجوع ابتدائی داشته باشد و شرائط خاص خود را دارد.

اقسام طلاق های بائن را به اعتبار دلیلی که باعث از بین رفتن حق رجوع مرد شده است به سه گروه اصلی می توان تقسیم کرد:

1-طلاق زنی که عده ندارد زیرا رجوع فقط در زمان عده ممکن است و زنی که عده ندارد در اثر طلاق به کلی از قید زناشویی آزاد می شود.

طلاقی که موجب حرمت بین زن و مرد میشود.

طلاق خلع ومبارات که به اعتبار قرارداد خصوصی بین زن و شوهر به صورت بائن در می آید ودر اثر رجوع زن به فدیه که همان مالی است که زن به شوهر میدهد در مقابل انجام طلاق ، ماهیت اصلی خود را از دست می دهد.

نکته: ماده 1155 قانون مدنی می گوید : زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی قطع شده و همچنین زن یائسه ، به عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ، ولی عده وفات درهردو مورد باید رعایت شود.
در ایجا می توان نتیجه گرفت که دلیل بائن بودن این دو نوع طلاق به دلیل نبودن عده طلاق در آنها است.

اگر نکاح پیش از نزدیکی ده طلاق منتهی شود زن عده ندارد و می تواند هرزمان بخواهد با شخص دیگری ازدواج کند.

طلاق زن یائسه

منظور از زن یائسه کسی است که در اثر زیادی سن عادت زنانگی ندارد و در نتیجه بچه دار نمی شود ،چنین زنی عده ندارد و بعد از طلاق می تواند ازدواج کند.

ولی هر گاه زنی در جوانی به علت بیماری یا حوادث دگر عادت نشود ، تابع این حکم نیست و باید بعد از طلاق عده نگه دارد و رجوع به او نیز امکانپذیر است.

همچنین نی که سه بار متوالی همسر یک مرد شود و در طلاق سوم بین آن دو ایجاد حرمت می شود و مرد دیگر نمی تواند در زمان عده رجوع کند و در نتیجه در گروه طلاق بائن قرار میگرد.

یکی از انواع طلاق در فقه طلاق سنی است که طلاق عدی از زیر شاخه های این نوع از طلاق است و به این صورت است که شوهر با حفظ شرایط یاد شده زن را طلاق دهد آنگاه در عده به او رجوع نماید و با او نزدیکی کند و سپس در پاکی دیگری او را طلاق دهد زنی که به این صورت طلاق داده میشود

اگر طلاق او تکرار شود ، در طلاق نهم برای همیشه بر شوهرش حرام میشود اما در اقسام دیگر مانند آنکه مرد در ایام عده رجوع کند ولی با زن نزدیکی نکند یا اینکه پس از ایام عده دوباره با زن ازدواج کند ، اگر چه با او نزدیکی ناید همان طور که گفتیم پس از 3 بار طلاق حرام میشود.

طلاق خلع و مبارات

ماده 1146 قانون مدنی در تعریف خلع می گوید : طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد درمقابل مالی که به شوهر می دهد طلاق خود را میگیرد ،اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن ویا بیشتر و کمتر از مهر باشد.

بنابراین طلاق خلع به موردی گفته می شود که زن از شوهر نفرتی احساس می کند و مالی به عنوان فدیه به او می دهد و در برابر آن طلاق می گیرد .

این نوع از طلاق چون به طور مقید و در برابر گرفتن فدیه است مرد نمی تواند پیش از رجوع زن به فدیه ،به طلاق رجوع کند.

طلاق مبارات

طلاق مبارات نیز از نظر ساختمان حقوقی با خلع یکسان است اما در این نوع کراهت از سمت دو طرف است و به همین دلیل میزان فدیه نباید از مهریه بیشتر باشد .

همانطور که ماده 1147 قانون مدنی گفته است : طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.

دراین دو نوع از طلاق که در آخر به آنها پرداختیم زن و شوهر هر دو باهم درباره جدایی تصمیم می گیرند وزن وشوهر به توافق می رسند که زن مالی به شوهر دهد و او در مقابل آن زن را طلاق دهد.

در آخر متذکر میشوم که طلاق قضایی نیز در گروه طلاقهای بائن قرار دارد ، زیرا دراین نوع نیز مرد دیگر حق رجوع ندارد به دلیل اینکه زن در مراجعات متعدد به دادگاه مجوز عسر و حرج گرفته است و این مسئله مانع از رجوع مرد می شود.

درباره‌ی shakib

همچنین ببینید

تعهدات در قرارداد نویسی

تعهدات طرفین قرارداد

در این مقاله میخواهیم در موردچند نکته مربوط به تعهدات ذکر شده در یک قرارداد …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *