خانه / حقوقی / خلاصه ای از زندگی دکتر کاتوزیان

خلاصه ای از زندگی دکتر کاتوزیان

در این مقاله به قسمتهایی از زندگی دکتر کاتوزیان (پدر علم حقوق)و تعهد و مسئولیت پذیری و همچنین پشتکار ایشان برای بهتر شدن مسیر عدالت میپردازیم .

دو چیز روح را به شگفتی و ستایش وا میدارد و هر چه بیندیشی آن شگفتی و ستایش نیز فزونی می یابد : آسمان پر ستاره ای که بر بالای سر ما جای گرفته و قانون اخلاقی که در دل ما نهاده شده است. (کانت)

سال 84 در یک روز از روزهای زیبای اردیبهشت ، شانس این را داشتم که پدر علم حقوق را از نزدیک ملاقات کنم .

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای استاد بزرگداشتی برگذار کرده بود وعده زیادی از اساتید و وکلا و حقوقدان ها جمع بودند و این لحظه ها را غنیمت میشمردند.

من هم که دانشجویی پر شوری بودم خودم را از بین جمعیت به استاد رساندم و چند کلمه کوتاه با ایشان گفتگو کردم .

یک صندلی گذاشتند در گوشه ای از حیاط انجمن تا به ترتیب همه حاضرین بتوانند از بودن در کنار اشان استفاده کنند .

امیر ناصر کاتوزیان ، کاتوزیان

و اتفاق بسیار خوب دیگر درآن روز این بود که تعداد زیادی از کتابهای دکتر کاتوزیان را هدیه گرفتم و هنوز بعد از این سالها از این منابع ارزشمند ، می آموزم .

در این مقاله میخواهم قسمتهایی از زندگی ، دیگاه ها و تاثیرات دکتر کاتوزیان برای شما بنویسم.

از تولد تا جوانی

دکتر کاتوزیان در دوم اردیبهشت ماه 1310 در تهران به دنیا آمد . بعد از گذراندن دوران خردسالی برای تحصیل به دبستان اقبال رفت .

خاطره ای که استاد از آن دوران نقل کردند این بود که در محله ای که زندگی میکردند جوانها دوست داشتند هر چه بیشتر ابراز قدرت کنند و حریف بطلبند و غالبا با همدیگر دعوا می کردند و ایشان هم از کتک خوردنها بی نصیب نمی ماندند!

جو آن دوران و محیط باعث شده بود که ایشان در یکی از تابستانها با سماجت تمام به ورزش بپردازند و تا زمانی که در تمام سالهای زندگی این روحیه ورزشکاری را حفظ کرده بودند.

با این فکر که اگر بخواهند سالم زندگی کنند باید قوی باشند ، استاد ایشان ، مرحوم سنگلجی ، به ایشان گفته بودند که برای انسان یک سانتی متر شاخ ، بهتر از سه متر دم است!

وبه گفته استاد در طول زندگی این گفته طنز مرحوم سنگلجی را کاملا احساس کردند و به این نتیجه رسیده بودند که آدمیزاد در هر محیطی که زندگی میکند باید قوی باشد ،

حال اگر در محیط دانشمندان قرار گرفت باید سلطه خودش را از نظر عقلی و علمی ثابت کند و اگر در محیط اشخاصی که اهل دعوا و نزاع هستند قرار بگیرد باید بتواند خود را درآن جمع حفظ کند.

ایشان در دوره دبیرستان در دروس فیزیک و ریاضی بسیار قوی بودند طوری که در مسابقه جبر در دبیرستانهای تهران نفر اول شده بودند.

تا کلاس پنجم آن زمان را در رشته علمی (که فکر میکنم همان تجربی است) درس خواندند ولی به پیشنهاد مرحوم حاج عظیمی که بعدها رئیس تربیت بدنی شد، استاد در رشته ادبی ادامه تحصیل دادند.

در دوران تحصیل در دبیرستان هم رئیس انجمن ورزش و انجمن موسیقی بودند.

ایشان ساز به خصوصی نمیزدند ولی به ردیفهای ایرانی تسلط داشتند و آنها را میشناختند.

ایشان بسیار به معلم عارف خود مرحوم میرافضلی که به مثنوی علاقه مند بود و درس عربی را نیز از ایشان آموخته بود ، احترام قائل بودند

و ازخاطرات خود درمورد معلمشان می گفتند که میرافضلی وقتی ورد کلاس میشد دو بیت از مثنوی را با صدای شکسته و لرزان می خواند

و بجه ها بی نهایت برای این پیرمرد احترام قائل بودند و به هیچ عنوان در کلاسش لودگی و شیطنت نمی کردند.

دکتر کاتوزیان انگیزه و جرقه های عرفان و فلسفه را در ذهن و ضمیر خود را ناشی از بودن در کلاس درس این معلم می دانستند.

دکتر کاتوزیان اینطور تعریف میکردند که پدرشان اصرار داشتند که او وارد دانشکده حقوق شود و رشته علوم سیاسی بخواند و در وزارت خارجه مشغول به کار شود.

ایشان هم بر اثر همین تمایل پدر وارد دانشکده حقوق شده اند ، اما وقتی در سال دوم دانشگاه مشغول به تحصیل بودند پدر ایشان به رحمت خدا میرد.
و خب آن روزها در وزارت خارجه کسانی را که آشنا یا قوم و خویش داشتند می پذیرفتند و غالبا ورود افراد متفرقه هر چند که لیاقت و شایستگی داشتند ، دشوار بود.

به همین دلیل ایشان تصمیم گرفتند که به رشته قضایی در آن زمان بروند و چون به ریاضیات و استدلال بیشتر توجه داشتند تا به مسائلی که باید حفظ میشد ، موفقیت بیشتری نصیبشان شد و در دانشکده حقوق دوباره صاحب رتبه اول شدند.

در همان مقطع از زمان بود که قرار شده بود محصلین برتر ایرانی را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستند در سال 1330 .

در آن دوران مرحوم دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر بسیار محبوب که در دل اکثر مردم و عمدتا جوانها حای خاصی داشت ،

برسر کار بود و شاه هم با مصدق سر ستیز داشت و روزیکه قرار شاه به دکتر مدال درجه یک علمی بدهد، دکتر کاتوزیان به عنوان اعتراض به رفتار شاه نسبت به دکتر مصدق درآن جلسه اهدای مدال حاضر نشدند و همین باعث شد که بورس تحصیلی را حذف نمایند و ایشان از تحصیل در خارج از کشور محروم شدند.
در دوره لیسانس دکتر علاقه فوق العاده ای به فرهنگ اسلامی پیدا کردند ،

به طوری که ورقه امتحان اصول ایشان که یکی از درسهای مهم در رشته های حقوقی است را مرحوم استاد محمود شهابی ملاحظه و مطالعه کردند و از این که دانشجویی از تمام کتابهای فقها و اصولیین شاهد و مثال آورده و ادله و برهانهایی برای اثبات موضوع ذکر کرده بسیار متعجب شده و آن برگه امتحانی را مهر و موم کردند و گفتند که آن را به قم می فرستیم تا آقایان مراجع و طلاب ببینند که ما در دانشکده حقوق چه دانشجویانی داریم.

دکتر کاتوزیان هم بعد از فارق التحصیل شدن از دانشکده حقوق مثل بقیه جوانها ، در جستجوی کار بوده اند

و در همان زمانها ، رادیو اعلام کرده بود که به تعدادی گوینده نیاز دارد ،

ایشان هم با آن که هیچ علاقه ای به این کار نداشتند ، بدون میل باطنی در آن آزمون شرکت کرده

و نکته جالب توجه آن بود که ایشان اهل تهران و رقیب دیگر ایشان که همکلاسشان نیز بود اهل نائین و با هم در این آزمون شرکت کرده بودند

و دکتر کاتوزیان را به این عنوان که لهجه داشته اند ! از گویندگی محروم کردند و دوست ایشان را به عنوان گوینده انتخاب کرده بودند .

و ایشان اولین تبعیض را همان وقت احساس کردند.

این از جمله تجربه های است که هر فردی در دل اجتماع کسب خواهد کرد.

دکتر کاتوزیان در مورد کار در بانک اینچنین تعریف کرده اند که : از آنجایی که رساله ام در مورد(ضمان )بود و مرحوم سنگلجی نیز بر آن تقریظی نوشته بود(مقدمه به عنوان معرفی ستایش آمیز)، که من بسیار به آن می بالیدم ، به اضافه اولین مقاله ای هم که نوشته بودم

و در مجله کانون وکلا چاپ شد مقاله ای پیرامون اثر عقد ضمان که به طور مسلسل شد در ده شماره به چاپ رسید ، ناچار به استخدام بانک رهنی تن در دادم.

ابتدا رئیس بانک مرا در شعبه ضمانتنامه مشغول به کار کرد و معتقد بود که شعبه ضمانتنامه بانک بسیار ناقص است و من باید برای اصلاح این نواقص در آن شعبه شروع به فعالیت نمایم .

در آن شعبه چند دیپلمه کار می کردند و از آمدن من به شعبه بسیار هراسناک شدند و پیش خودشان فکر کردند که من آمده ام که رئیس شعبه ضمانتنامه شوم و آنها هم زیردست من مشعول به کار شوند .

پس برای فراری دادن من و پیشگیری از این واقعه در همان ابتدای کار تمام دفاتر کهنه و عقب افتاده شان را روی میز من گذاشتند و گفتند شما باید تمام این حسابها را جمع کنید .

ذهن من نیز چندین سال متوجه مسائل اجتماعی و حقوقی شده بود و از ریاضی فاصله محسوسی گرفته بود.

وقتی از ستون بالا شروع می کردم به جمع بستن ناگهان تلفن زنگ می زد و کل حسابها از دستم در میرفت و من مکرر در مکرر همین طور به این حسابرسی ها ادامه می دادم ، البته به هیچ نتیجه و جمع کل مطلوبی هم ترسیده بودم.

مدتی به این کار پرداختم و دیدم من برای این کار ساخته نشده ام. به ناچار پیش رئیس بانک رفتم و گفتم که من معذرت می خواهم و نمی توانم چنین کاری ار انجام دهم .

ایشان گفتند که ما شما را بسته به تخصصتان در شعبه ضمانتنامه گذاشته ایم .

من هم پاسخ دادم که اگر ضمانتنامه معنایش این است که یک ستون عدد را از صبح تا بعد از ظهر جمع کنم این کار من نیست ، بنده را معاف کنید.

در آن زمان مرحوم لطفی وزیر دادگستری دکتر مصدق دادگستری را منحل کرده بود و به همین جهت دکتر کاتوزیان در آن مقطع از زمان باید برای استخدام مدتها صبر می کردند و البته تردید زیادی داشتند که به قضاوت بپردازند یا به وکالت.

حرفه پدر دکتر وکالت بود و در مجموع و در مجموع رضایت چندانی نداشت زیرا در محاکمه ای که بر علیه رضاشاه تشکیل شده بود ایشان به همراه چند نفر دیگر از پرونده دفاع کردند و رضاشاه بسیار عصبانی شده بود و به همین جهت به دکتر متین دفتری دستور داده بود تا پدر دکتر را ممنوع الوکاله نماید و در اواخر عمر ایشان به کار سر دفتری پرداخته بودند به این صورت که در کارهای مربوط به دفترخانه با ایشان مشاوره صورت می گرفت.

وقتی دادگستری نوین تشکیل شد ، دکتر به آن سازمان رجوع کردند برای استخدام ، اما با معذوریت شرایط سنی مواجه شدند.

چون سن استخدام 25 سال بود و ایشان در آن زمان 21 ساله بودند. به همین دلیل گفتند که باید به نظام وظیفه بروند یا این که صبر کنند تا سنشان به 25 برسد ،

دکتر ، پدر خود را از دست داده بودند ، کفیل مادر و برادر و خواهر خود شده بودند و نمی توانستند به نظام وظیفه بروند به همین دلیل دادخواستی برای اصلاح شناسنامه ، به دادگستری ارئه دادند که سنشان را از21 به 25 تغییر بدهند .

در دادگاه در مرحله بدوی ایشان را محکوم کردند .

در مرحله استیناف که همان تجدید رسیدگی به شکایت است ،آقای مصباح مرجان که از قضات بسیار سر شناس بودند و بعدها مستشار دیوان عالی کشور و رئیس شعبه دیوان کشور شدند رئیس آن دادگاه بودند و نماینده آمار که در آن جلسه حاضر بود ،

اولین ایرادی که گرفته بود این که اسناد شناسنامه یا همان سجل آن زمان اسناد رسمی است و مفاد و مندرجاتش رسمیت دارد و دکتر باید در مقابل آن ادعای جعل میکرد و شهادت شهود در مقابل آن پذیرفته نمی شد مطابق ماده 1309 قانون مدنی.

دکتر کاتوزیان که در آن زمان ذهن آماده ای داشتند ،

پس از ایراد نماینده آمار به او گفتند که مفاد اسناد رسمی دو گروه هستند : گروهی که توسط مامور رسمی احراز می شوند و چون در نزد یک شاهد ممتاز واقع شدند خلاف این وقایع را نمی توان با شهادت شهود ثابت کرد ، در نتیجه حتما باید در آن تشکیلات مخصوص ادعای جعل کرد .

ولی بعضی از مطالب در سند رسمی وجود دارد که آنها مبتنی بر اعلامات اشخاص است ، یعنی نه نزد شاهد ممتازی بوده و نه ما می خواهیم نسبت دروغگویی به مامور رسمی آن بدهیم .

و در ادامه دکتر اینطور از خود دفاع کردند که من می گویم پدرم اشتباه کرده و سن مرا این تاریخ اعلام کرده ، برای این مساله که نباید ادعای جعل کرد!

آقای مصباح مرجان ، از این استدلال خیلی خوشش آمده بود و پس از پایان جلسه رسیدگی ، به دکتر گفته بودند که می دانم راست نمی گویی و سن واقعیات 21 سال است و این از چهره ات نیز کاملا پیداست ، ولی تو به درد دادگستری می خوری و باید وارد دادگستری بشوی .

به حکم آقای مصباح مرجان شناسنامه دکتر درست شد و ایشان به لطف آقای مصباح به استخدام وزارت دادگستری درآمد.

بعد از پیگیری ها و اجرای تشریفات اولیه ، دکتر کاتوزیان در 21 سالگی تقریر نویس شعبه 1 دادگاه استان خراسان شدند.

( متصدیان این شغل انجام امور رسیدگی به اختلافات و دعاوی و امور مربوط به تحریر تقریرات و تحقیقات روسای دادگاه ها و بازرسان و همچنین اظهارات طرفین دعوی و شهود و ثبت دفاتر مربوطه و انجام مکاتبات لازم در سطوح مختلف را عهده دار می باشند.)

این موقعیت ، برای دکتر در آن زمان ، فرصت بسیار مناسبی بود تا بتواند از کتابخانه حضرت رضا (ع) استفاده کند و همپای آن به تجربه ها و مهارتهای قضایی نیز بپردازد .

کتاب وصیت و منابع فقهی اش را قبل از آن که وارد دوره دکتری شوند و بعد آن را رساله دکتری خود قرار دادند ، در همانجا تهیه کردند و خود را وامدار آن کتابخانه می دانستند.

رجوع پی در پی ایشان به آن کتابخانه باعث شده بود که عده ای از هم دوره ای های ایشان که با هم ، دوره کار آموزی را آنجا می گذراندند ، برای دکتر لطیفه ای بسازند که یک شب دکتر کاتوزیان، حضرت رضا (ع) را در خواب دیدند که به ایشان گفتند این پسر کیست که آنقدر مزاحم من می شود و توی کتابخانه ام بست می نشیند؟! چون به نوعی ، دکتر مقیم آن کتابخانه شده بودند و عمیقا از این کار لذت می بردند.

دوران کار آموزی را با تمام زیر و بمهایش حدود یک سال و نیم گذراندند و پس از آن به تهران برگشتند و اولین پست قضایی را احراز کردند و دادرس علی البدل دادگاه بخش اراک شدند.

و بعد از دو سال خدمت به ریاست دادگاه بخش اراک شدند در سال 1334.

بعد از سالها انتظار در سال 1334 دوره دکتری در دانشکده حقوق ، تاسیس شد و از آنجایی که از بورسیه محروم شده بودند و دیگر امکان رفتن به خارج از کشور و کسب مدرک دکتری وجود نداشت ، اشتیاق زیادی داشتند برای شرکت در دوره دکتری دانشکده حقوق .

و پس از مدتی رئیس دانشکده حقوق به وزارت دادگستری توصیه کرده بود که ایشان را به تهران منتقل کنند .

در تهران دوباره دادرس علی البدل دادگاه بخش تهران شدند و بعد به ریاست دادگاه بخش تهران رسیدند.

مدت هفت الی هشت سال در دادگاه بخش تهران بودند ،

از خصوصیات دکتر کاتوزیان این بود که برای ارتقاء پست به مقامات مراجعه نمی کردند و فکر می کردند که بهتر است آن تلاشی را که باید انجام دهند برای ارتقاء رتبه اداری ، در جهت ارتقاء علمی به کار بندند و به نتایج مطلوب تر و  ماندگار تری برسند.

از همان ابتدای که کار قضایی را آغاز کردند برای حل مسائلی که برایشان پیش می آمد مطالعه می کردند و به بسیاری از کتب فقهی و حقوقی مراجعه می نمودند تا مسائل مطرح شده را حل نمایند .

دکتر کاتوزیان تلاش میکردند تا آنجاییکه توان علمی ایشان اجازه می داد با مطالعه و تحقیق رای میدادند و بسیار مصر بودند که آرمانهایی را که به آنها پایبند بودند در مرحله عمل نیز اجراء نمایند.

پس از مدتی دکتر کاتوزیان رئیس دادگاه شعبه 27 دادگاه شهرستان شدند.

در دادگاه شهرستان هم مدتها کار حقوقی و تجاری می کردند و بعد از مدتی از طرف وزارت خانه و رئیس بازرسی کل کشور آقای دکتر مبشری برای بازرسی به استان خراسان فرستاده شدند

و مدتی به کار قضات از شهر مشهد تا بیرجند رسیدگی می کردند، که متوجه ظلم های بسیار خانواده علم وزیر دربار شاه در آن شهر به مردم شدند و اینکه بسیاری از تجاوزات و قتل ها به کمک پزشکی قانونی رفع و رجوع شده بود بدون کمترین رسیدگی، با گزارشی که دکتر کاتوزیان به دادگستری ارائه کرد، موجب شد تا دادگستری بیرجند تعطیل شود، دادستان را منتظر خدمت کنند و قضات دیگر را به پای میز محاکمه بکشانند.

بعد از آن به تهران برگشتند و مستشار شعبه 13 دادگاه استان تهران شدند در آن زمان کابینه علم برسر کار آمد و تصدی امور دولت را به عهده گرفت.

وزیر دادگستری دولت علم، مرحوم خوش بین بود و بخاطر آن گزارشی که دکتر از وضعیت دادگستری بیرجند تهیه کرده بودند درصدد انتقام جویی برآمد و با اینکه دکتر در منصب قضاوت نشسته بودند و کسی حق نداشت که شغل او را عوض کند ابلاغی صادر شد مبنی بر اینکه شعبه 13 دادگاه استان که آخرین شعبه بود از تشکیلات دادگستری حذف شود و به این صورت دکتر هم منتظر خدمت باقی بمانند.

در همان روزها مرحوم سرشار و آقا سید هاشم وکیل که از اعضای کانون وکلا بودند با اینکه سالها بود در حوزه تهران به کسی پروانه وکالت نداده بودند اما چون دکتر کاتوزیان قاضی بسیار خوش نامی بودند، آنها تصمیم گرفتند که پروانه درجه یک وکالت به او بدهند.

دکتر کاتوزیان معتقد بودند استقلال کانون وکلا و حمایتش از قضات خوب و واکنش آن در مقابل قضات نا شایسته از همان روزها کاملا آشکار بود. اکثر وکلایی هم که به دکتر خوش بین مراجعه می کردند یکی از اعتراضاتشان این بود که چرا چنین قاضی را شما برکنار و منتظر خدمت کرده اید.

به ناچار پس از مدتی دکتر خوش بین نامه ای فرستاد دال بر اینکه دکتر به دادگستری برگردد، اما او قبول نکرد، تا اینکه رئیس دادگاه های استان و جمعی از قضات و دوستان دکتر آمده و ایشان را با اصرار به دادگستری برگرداندند.

دوره دکتری دکتر کاتوزیان در سال 1338 تمام شد و در سال 1339 نیز رساله دکتری شان را با عنوان وصیت در حقوق مدنی ارائه کردند. استاد راهنمای ایشان آقای دکتر امامی بودند و استادانی که به رساله ایشان رسیدگی می کردند مرحوم سنگلجی و استاد عمید بودند.

مرحوم عمید نسبت به دکتر اظهار لطف داشتند، و استدال های دکتر را تحسین می کردند. مرحوم عمید رئیس دانشکده حقوق بود، و دکتر کاتوزیان که از قضاوت خسته شده بودند تمایل داشتند وارد کادر علمی دانشکده حقوق شوند.

تا این که در زمان دکتر باهری که وزیر دربار بود، عده ای از قضات را دعوت کردند که طرحهای انقلاب سفید شاه و مردم را در سال 1342 به صورت قانون درآورند.

دکتر در آن کمیسیون نوشتند که شاه در زمان تعطیل مجلسین حق قانونگذاری ندارد و معنی قانون اساسی که می گوید قوه مقننه منشعب می شود از شاه و مجلس سنا و مجلس شورا ، مبتنی است بر دخالت شاه در قانونگذاری ، نه این که شخص شاه خودش به طور مستقل قادر باشد قانونگذاری کند.

این قضیه باعث احضار دکتر توسط دکتر باهری شد و در نهایت متنهی شد به این که دکتر کاتوزیان با رتبه 9 قضایی به دادگاه مازندران منتقل شد ، تا با سمت داد یاری به شغل قضایی ادامه دهد.

ایشان از این دستور سرپیچی کرده و به آنجا نرفتند در نتیجه هم دکتر باهری پرونده ایشان را به محکمه انتظامی فرستاد.
چون این مورد یک مساله اجتماعی بود محکمه انتظامی آن را در دیوان عالی کشور مطرح کرد و در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور مرحوم سروری و دادستان کل کشور که بر کار محکمه انتظامی نیز نظارت داشت مرحوم دکتر عبد الحسین علی آبادی بود.

در نهایت هیات عمومی تشکیل شد و بر اثر پافشاری مرحوم علی آبادی و سروری هیات عالی کشور بدون این که منتشر شود ایشان را تبرئه کرد .

این مساله ، دکتر باهری را بسیار عصبانی کرد .دکتر هم به دنبال این جریان مدت نه ماه بیکار بودند و روزها به دادگستری می رفتند و از نظر مالی هم در مضیقه بودند.

یک روز مرحوم هدایت معاون وزارت دادگستری ، ایشان را در دادگستری دید و گفت اگر شما سر کارتان در مازندران حاضر شوید من حقوق نه ماهه شما را یکجا می پردازم .

دکتر کاتوزیان قدری فکر کردند و پیش خودم گفتند اگر قرار باشد آدم مبارزه هم بکند باید از تاکتیکی پیروی کند. به ناچار به مازندران رفته و حضور خود را در محل خدمت اعلام نمودند.

به محض اعلام حضور حقوق نه ماهه به حساب ایشان واریز شد و در شهر ساری دادیار استان شده بودند.

در آنجا به دکتر کار چندان مهمی محول نمی کردند چرا که از جریان پیش آمده همه دادگستری ها با خبر شده بودند .

دکتر پس از یک هفته اقامت در مازندران به تهران برگشتند و به مرحوم هدایت گفتند: حالا من نه ماه دیگر می توانم به مقاومت خودم ادامه دهم !

این ماجرا ادامه پیدا کرد تا این که دکتر کاتوزیان در استاد یاری دانشگاه قبول شدند.

دکتر باهری به دلیل دشمنی که با دکتر داشت با انتقال ایشان موافقت نکرده و گفته بود که این آقا قاضی شهرستان است و من به او احتیاج دارم و نمی گذارم که به تهران منتقل شود .

تا این که کابینه علم و وزارت باهری برچیده شد و مرحوم دکتر عاملی وزیر دادگستری شد، که با دکتر کاتوزیان در آن زمان ، در دانشکده حقوق در دوره دکتری همکلاس بود.

مرحوم عاملی دکتر را خواسته و به دکتر اختیار داده بود که در هر قسمت از دادگستری که تمایل دارند مشغول به فعالیت شوند.
اما دکتر علاقه زیادی به تدریس در دانشگاه داشتند و مرحوم باهری هم این را پذیرفته و دکتر را به دانشگاه تهران منتقل کردند. در اول فروردین 1343 به عنوان استادیار حقوق مدنی در دانشگاه تهران ، تحت نظارت مرحوم سید حسن امامی، شروع به کار کردند .

کتاب وصیت و کتاب اعتبار امر قضاوت شده که حاصل کارهای قضایی و مطالعاتی که دکتر در حقوق فرانسه کرده بود ، قبل از شروع به کار تدریس در دانشگاه ، به چاپ رسیده بود.

به همین دلیل در ابتدای ورود به دانشکده صاحب دو عنوان کتاب بودند و وقتی وارد دانشکده حقوق شدند بسیاری از استادان ناراحت بودند از این که دکتر در رشته قضایی در س بدهند و تمایل داشتند تدریس درسهای قضایی را خودشان عهده دار شوند

و به ناچار دکتر به مدت 4 سال تدریس دروس سیاسی و اقتصاد را بر عهده گرفته و حقوق مدنی در میداند تا این که مرحوم دکتر امامی که آن زمان مدیر گروه بودند ، گفتند که این درست نیست که هر استادی که به سر کلاس میرود مقدمه ای راجع به حقوق بگوید بهتر آن است که مقدمه ها را جمع کنیم و یک استاد این مقدمه را درس بدهد.

استادان دیگر نپذیرفتند و گفتند این درس بسیار ابتدایی است و ما هرگز راضی نمی شویم که به تدریس آن بپردازیم .

دکتر درآن جلسه اظهار آمادگی کرده و همین کار پایه های ابتدایی کار ایشان در فلسفه حقوق شد ، زیرا دکتر مقدمه مطالعات حقوق مقدمه فلسفه حقوق میدانستند و معتقد بودند که در آنجاست که نشان داده میشود چه شیوه ای را برای استنباط باید انتخاب کرد ، یا چه راهی را باید رفت و به چه نتایجی باید رسید.

به همین دلیل شروع به تهیه کتاب مقدمه حقوق کردند و این در واقع یکی از درسهایی بود که دکتر در دانشگاه پایه گذاری کردند.

که در ابتدا به عنوان کلیات حقوق و بعد به صورت مقدمه علم حقوق موضوعیت پیدا کرد.و بعدها بیش از 40 بار این کتاب تجدید چاپ شد .

و این کتاب پیش زمینه ای شد تا دکتر کتاب مفصل تری به نام کلیات حقوق که در همین زمینه است را بنویسند .

و بعد از آن نیز سه جلد فلسفه حقوق را نیز به چاپ رساندند.

تا زمان پیروزی انقلاب در حدود چهار کتاب نوشتند و در سال 1358 بعد از رای دانشجویان و کارمندان و استادان دانشکده حقوق به ریاست دانشکده حقوق انتخاب شدند.

بعد از مدتی به دلیل شلوغی های آن زمان و درگیری های دانشجویان چند نفر از دانشجوها کشته شدند و به همین دلیل دکتر به نشانه اعتراض استعفا دادند .

و بعد از آن هم با انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شدند . در مدت تعطیلی دانشگاهها به استادان گفته شد بود یا باید در وزارتخانه ها مشغول به کار شوند یا این که به کارهای تحقیقی بپردازند ، و دکتر در آن مدت کتاب چهار جلدی عقود معین را نوشتند که کتاب سال 1360 جمهوری اسلامی هم اعلام شد.

بعد از مدتی حکمی مبنی بر پاکسازی دانشگاه از طرف یکی از دانشجویان و استادی به دست دکتر رسید که در آن حکم دکتر را به انفصال ابد از خدمات دولتی محکوم کرده بودند و دکتر به مدت 11 سال خانه نشین شدند.

دکتر در آن مدت به طور تمام وقت مشغول تحقیق و تالیف بودند. این دوره 11 ساله در کارنامه علمی دکتر بسیار درخشید .
با اینکه در ابتدا بسیاری از انتشاراتی ها کتابهای ایشان را چاپ نمی کردند ، اما در همان زمان یک سلسله از کتابهایشان به چاپ رسید.

در نهایت در سال 1370 رای پاکسازی شکسته شد و دکتر را به دانشگاه برگرداندند.

کاتوزیان ، پدر علم حقوق
دکتر امیر ناصر کاتوزیان

و دکتر با وجود همه فراز و نشیب هایی که در طول این سالها پشت سر گذاشته بودند بسیار خرسند بودند که در همه حال قلم از دستشان نیفتاد و خوشحال بودند که قلمشان به بیراهه نرفت و پیوسته به راه خود ادامه داده بودند .

دکتر علاقه زیادی به کتابهایشان داشتند و مثلا در مورد کتاب وصیت خود این طور گفته بودند که : کتاب وصیت در حقیقت مرا به گروه معنوی نویسندگان و مولفان پیوند داد.

یا در مورد کتاب مسئولیت مدنی : کتاب دیگری که به نوعی من مبتکر و پایه گذار آن در دانشگاه بودم کتاب مسئولیت مدنی است .

هر جه جامعه صنعتی تر باشد مسائل مربوط به مسئولیت در آن بیشتر موضوعیت می یابد و هر جه فکر اجتماعی بر انگیزه های مردم چیره شود باز مسئولیت مدنی بیشتر نقش آفرینی خواهد کرد.

در  زمان دانشجویی و حتی تدریس دکتر کاتوزیان تنها منبع ی که در مورد مسئولیت مدنی در اختیار دانشجویان و اساتید بود کتاب مرحوم دکتر امامی بود که حدود20 صفحه در مورد غصب و الزامات خارج از قرارداد نوشته بودند.

و دکتر امامی جزوه ای هم در دانشگاه شهید بهشتی در مورد مسئولیت مدنی داشتند که حدود 60 تا 70 صفحه بود به قول دکتر کاتوزیان تمام ادبیات مسئولیت مدنی در کشور ما مفصل ترینش به همین شصت هفتاد صفحه محدود بود.

کتاب دیگری که دکتر در مورد مسئولیت (مسوولیت) مدنی نوشتند ، مسئولیت ناشی از عیب تولید است که آن هم به عنوان بهترین کتاب سال دانشگاه تهران در سال 1382 انتخاب شد .

و بعد از مدتی به کمک برخی از استادان دانشکده حقوق کتاب دیگری به نام مسئولیت ناشی از حوادث رانندگی تالیف کردند
و در ادامه نیز تالیفات بسیار دیگری درمورد مسئولیت از جمله مسئولیت پزشک ، مسئولیت ورزشی ، مسئولیت قاضی و… تحریر کردند.

نام دکتر کاتوزیان با حقوق ایران عجین شده است ، علاوه بر حقوق خصوصی برخی از نظرات ایشان در حقوق عمومی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است که از جمله آنها کتاب مبانی حقوق عمومی و مقاله های متعدد درباره حقوق سیاسی است.
دکتر کاتوزیان در تحول قواعد مسئولیت مدنی بسیار موثر بودند که در این مجال بحث در این مورد نیست.

اساتید دکتر کاتوزیان

از جمله استادانی که در دانشکده حقوق تاثیر بسزایی بر استاد داشتند به گفته ایشان ، در درجه اول مرحوم استاد محمد سنگلجی بوده اند.

چون ایشان به نوعی هم ذوق فقهی را در دکتر کاتوزیان بیدار نموده بودند و هم ذوق عرفانی را.

دکتر کاتوزیان در دیگر درسهای استاد سنگلجی که در خارج از کلاس تشکیل میشد هم حاضر میشدند و استفاده میکردند. به ویژه منش عرفانی و بی پیرایه ای که استاد سنگلجی داشتند در دکتر کاتوزیان ذوقی اخلاقی ایجاد کرده بود.

نکته جالب اینجاست که تا به امروز که سالهای زیادی از دوران جوانی دکتر میگذرد و ایشان حدودا 4 سال است که به رحمت خدا رفته اند ، اکثر جوانها آرزو هایی که در سر دارند خیلی شبیه به هم است ، اینکه عده ای دوست دارند ثروتمند شوند ، بعضی دلشان می خواهد که قدرتمند شوند ،

ولی دکتر بر اثر تشویق مرحوم سنگلجی و سایر استادانش ، آرزو داشتند که نویسنده شوند تا در رشته ای که کار میکردند ابتکاری داشته باشند .

دکتر پس از لیسانس خود را گرفتند به فاصله کوتاهی شروع به نوشتن کردند و این خواسته قلبی همواره تا آخرین سالهای عمر همراه دکتر بود.

دیگر استادی که دکتر کاتوزیان معتقد بودند بر ایشان تاثیر بسیاری گذاشت ، مرحوم دکتر سید حسن امامی بود.

دکتر کاتوزیان بلند نظری و دیده باز دکتر امامی را از جمله صفات پسندیده ای ایشان میدانستند ،

دکتر امامی قانون مدنی را از روی کتاب منصور السلطنه عدل ، می خواند و برای دانشجویان توضیح موی داد و مطالبی را نیز خودش بر مواد آن کتاب اضافه می کرد و درس میداد.

دکتر کاتوزیان در مورد استاد خود دکتر امامی این طور گفتند که نه تنها نحوه درس دادن ایشان بسیار جالب بود ، بلکه عمیقا دلسوز دانشجویان در همه امور نیز بودند ، چراکه دائم در راهرو با دانشجویان صحبت میکردند و بعد از شنیدند درد دل آنها در صدد رفع مشکل و مساله برمی آمدند.

همه این خصوصیات برای جوانی نو خاسته الگو بود .

دکتر کاتوزیان هم به دلیل ، توجهی که نسبت به تاثیر استادهای خود بر مسیر کار و تحصیل خود آگاه بودند ، تلاش میکردند تا بر محققین جوان تاثیر گذار باشند تا با تشویق آنها راه تحقیق را روشنتر و راحتتر ادامه دهند.

دیگر استاد تاثیر گذار بر دکتر کاتوزیان ، مرحوم استاد شهابی بوده اند.

دکتر ایشان را مجسمه تقوا و علم میدانستند.

 

وفات

سرانجام بعد از خدمات صادقانه و خالصانه ، دکتر امیر ناصر کاتوزیان، که از او با عنوان پدر علم حقوق ایران یاد می‌شود، صبح سه شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۳ در تهران در سن ۸۳ سالگی درگذشتند و به قطعه نام آوران بهشت زهرا (۲۵۵) ردیف ۳۱ شماره ۳ دفن شدند
.پیکر او در مراسمی با حضور برخی از بزرگان حقوق و فقه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تشییع و در قطعه نام آواران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

 

برخی از کتاب‌ ها

مقدمه علم حقوق، (تاکنون بیش از ۱۱۰بار تجدید چاپ شده از ۱۳۴۷ به بعد)، آخرین ناشر انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۶ به بعد
قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، (تاکنون ۳۹ بار تجدید چاپ شده‌ است) نشر میزان، ۱۳۹۲.[۱۳]
کلیات حقوق، نظریه عمومی، شرکت سهامی انتشار، (۱۳۷۹ به بعد)
فلسفه حقوق (۳ج)، شرکت سهامی انتشار، (۱۳۷۷ به بعد)
قواعد عمومی قراردادها (۵ ج)، شرکت سهامی انتشار و انتشارات گنج دانش، (۱۳۷۲به بعد)
عقود معین (۴ج)، شرکت سهامی انتشار و انتشارات گنج دانش، (۱۳۶۴ به بعد)
نظریه عمومی تعهدات، نشر میزان
خانواده (۲ج)، شرکت سهامی انتشار و انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۷
اعمال حقوقی، انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۶
ایقاع، نظریه عمومی ـ ابقاء معین، نشر میزان
الزامهای خارج از قرارداد (ضمان قهری)، (۲ج)، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
الزام‌های خارج از قرارداد، جلد سوم، ویرایش دوم، همراه دکتر محسن ایزانلو، ۱۳۹۷
تحولات حقوقی خصوصی، انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۷
مسوولیت ناشی از حوادث رانندگی، انتشارات دانشگاه تهران
اموال و مالکیت، نشر میزان
وصیت در حقوق مدنی ایران، انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۷
ارث، نشر دادگستر، ۱۳۷۶
حقوق انتقالی، نشر دادگستر، ۱۳۷۵
گامی به سوی عدالت، (۲ج)، دانشکده حقوق، ۱۳۷۹
توجیه و نقد رویه قضایی، نشر دادگستر، ۱۳۷۷
رویه قضایی، نشر جنگل، ۱۳۹۱
عدالت قضایی، نشر دادگستر، ۱۳۷۸
اثبات و دلیل اثبات (ج۱)، نشر میزان، ۱۳۶۲; (ج۲) ۱۳۸۳
گذری بر انقلاب ایران، شخصی، ۱۳۶۰
درسهایی از عقود معین (۲ج)، انتشارات گنج دانش، ۱۳۸۱
دوره مقدماتی، حقوق خانواده، نشر دادگستر، نشر میزان، ۱۳۸۰
اعتبار امر قضاوت شده
وقایع حقوقی، انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۶
آزادی اندیشه و بیان، سازمان ملل
مسوولیت ناشی از عیب تولید، دانشگاه تهران، ۱۳۸۲
شفعه، وصیت و ارث، دوره مقدماتی، نشر دادگستر
مبانی حقوق عمومی
گویاتر از گفتارها، انتشارات گنج دانش، ۱۳۹۷
گامی به سوی عدالت، سه جلد، نشر میزان

درباره‌ی shakib

همچنین ببینید

تعهدات در قرارداد نویسی

تعهدات طرفین قرارداد

در این مقاله میخواهیم در موردچند نکته مربوط به تعهدات ذکر شده در یک قرارداد …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *